کوتاه نوشته این مطلب:
در روایتی امام کاظم (علیه السلام) یکی از ویژگی های عاقل را اینگونه بیان می کنند و می فرمایند:
«إِنَّ الْعاقِلَ لا یكْذِبُ وَ إِنْ كانَ فیهِ هَواهُ. همانا كه عاقل دروغ نمی گوید، گرچه طبق میل و خواسته او باشد.» (اصول کافی، ج1، ص19)
طبق این روایت شریف، انسان خردمند هوای نفسش را مقدم بر عقل خود نمی کند و از بیراهه در پی رسیدن به هدف خود نیست.
اینکه دروغ چه قبحی دارد بر کسی پوشیده نیست و اینکه از گناهان کبیره هم محسوب می شود را کمتر کسی است که نداند، ولی با این حال چرا در سطح کلان آنهم در حد نامزدهای ریاست جمهوری وجود دارد؟
عواملی چون حسادت، حفظ موقعیت اجتماعی و کسب منفعت و دفع ضرر را می توان از عواملی دروغگویی دانست.
این روزها که کم کم به انتخابات نزدیک می شویم، حال و هوای سیاسی کشور هم تغییر کرده و گروه ها و احزاب و مردم هر یک به گونه ای می خواهند در این فضا سهمی ایفاء کنند و تلاش می کنند تا کاندایدای مورد نظر خود را به کرسی بنشانند. اما نکته مهم برای همه مردم، بالاخص خود نامزدها رعایت این مسئله است که نخواهند دیگران را پل صعود خود قرار دهند، یعنی برای رسیدن به قدرت، واقعیت را واژگونه جلوه ندهند و بدین وسیله دیگران را تخریب نکنند، متاسفانه همان کاری که معمولا موقع انتخابات شاهد آن هستیم؛ یعنی با وعده های دروغ و تخریب افراد آنهم با دروغ بخواهند 4 سال قدرت را در دست بگیرند.
عاقل دروغ نمی گوید
در روایتی امام کاظم (علیه السلام) یکی از ویژگی های عاقل را اینگونه بیان می کنند و می فرمایند:
«إِنَّ الْعاقِلَ لا یكْذِبُ وَ إِنْ كانَ فیهِ هَواهُ [1] همانا كه عاقل دروغ نمی گوید، گرچه طبق میل و خواسته او باشد.» طبق این روایت شریف، انسان خردمند هوای نفسش را مقدم بر عقل خود نمی کند و از بیراهه در پی رسیدن به هدف خود نیست.
اینکه دروغ چه قبحی دارد بر کسی پوشیده نیست و اینکه از گناهان کبیره هم محسوب می شود را کمتر کسی است که نداند، ولی با این حال چرا در سطح کلان آنهم در حد نامزدهای ریاست جمهوری وجود دارد؟
علل و عوامل دروغگویی
حسادت: از جمله عواملی که قرآن هم آن را سبب دروغ گویی دانسته است. در ماجرای یوسف (علیه السلام)، برادرانش بخاطر حسادتی که نسبت به او داشتند دروغ گفتند:
«أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ [یوسف/12] فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند؛ و ما نگهبان او هستیم.» در حالیکه دروغ گفتند و قصدشان این نبود که با یوسف (علیه السلام) به گردش بروند و این حسادت موجب شد که برادران مرتکب چنین دروغی بشوند.
از امام سجاد (علیه السّلام) روایت شده است: «هنگامی که یوسف (علیه السّلام) آن خواب را دید و بامداد برای یعقوب (علیه السّلام) بازگو کرد، یعقوب به دلیل آنچه از یوسف شنید و آنچه خدای (عزوجل) به او وحی کرد که آماده بلا باش، غمگین شد… و ترسید که آن بلا در خصوص یوسف باشد. از این رو مهربانی او به یوسف(علیه السّلام) زیادتر شد. برادران چون رفتار یعقوب (علیه السّلام) را نسبت به یوسف دیدند، برایشان گران آمد و گفتند: یوسف و برادرش نزد پدر ما از ما محبوب ترند.» [2]
حفظ موقعیت اجتماعی
گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است ولی در اجرای اموری که به او سپرده شده است کوتاهی کرده و بخاطر سوء مدیریت، مسئولیتش را به خوبی انجام نمی دهد، لذا وقتی از طرف مقام بالاتر و یا عموم جامعه مورد سؤال قرار میگیرد، برای حفظ جایگاه و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزشهای خود متوسل به دروغ میشود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع میداند.
جلب منافع و دفع مضرات
یکی از اقتضائات طبع انسان، جلب منفعت برای خود و دفع ضرر از خویش است. گاهی انسان مشاهده میکند ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است، بنابراین برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید، چاره ای جزء دروغگویی نمی بیند. این حالت، انگیزه ای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار میرود و شاید بتوان گفت اینکه گاهی شاهد هستیم مسئولین ما در گفتار دچار کذب می شوند همین مسئله باشد؛ یعنی بخواهند منافع خود را حفظ کنند و چه بسا در این مسیر گناهان دیگری همچون تهمت و دروغ گویی را همراهی کنند.
آثار دروغ
از بین رفتن ایمان
مردی از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سوال کرد: «مومن زنا می کند؟ فرمودند: ممکن است. گفت: مومن دزدی می کند؟ فرمودند: ممکن است. گفت یا رسول الله: مومن دروغ می گوید؟ فرمودند: نه، خداوند در قرآن فرموده اند: کسی دروغ و افترا می بندد که ایمان نداشته باشد.» [3] بنابراین کسی که مومن باشد خود را با دروغ آلوده نمی کند و بنابراین ضعف ايمان از آن جهت كه انسان خدا را حاضر و ناظر نمی داند موجب آن می شود که شخص مرتکب دروغ شود. امیرالمومنین (علیه السلام) در این باره می فرماید: «بنده ای مزه ايمان را نچشد تا اینکه دروغ را رها کند چه شوخی باشد و چه جدی.» [4]
بیاعتباری دروغگو
انسان در اجتماع بر اساس اعتبار و آبرویش زندگی می کند و اگر اعتبار و آبرویش را از دست بدهد، زندگی اجتماعی به کام او تلخ و ناگوار خواهد بود و دروغ به این اعتبار لطمه میزند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید میآورد تا جایی که دیگر افراد حرف های راست او را هم باور نمی کنند. به عنوان مثال اگر مسئولی وعده داد که فلان کار را در مدت معینی انجام می دهم و نتوانست آن را انجام بدهد، موجب می شود انسان شعارهای انتخاباتی چنین فردی را دروغ به حساب آورد و فقط آن را صرفا شعار بداند.
دروغ گو تحت ولایت شیطان
شیطان برای دست يابی به اهداف خويش و خوار و گمراه كردن انسان به دروغ متوسل شد و اولین دروغ را در مورد شجره ی ممنوعه به آدم گفت و لذا نخستين موجودی است كه از دروغ برای دست يابی به اهداف شوم خود سود برد. چون شیطان بی دروغگويی نمی توانست آدم را گمراه كند، لذا برای گمراه كردن وی از سوگند دروغ بهره برد.
قرآن به انسان هشدار می دهد كه دروغ گویان تحت ولایت شیطان هستند.
«هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ [شعراء/221]
آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل میشوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنه کار نازل میگردند؛ آنچه را میشنوند (به دیگران) القا میکنند؛ و بیشترشان دروغگو هستند.» البته این شخصيت دروغگويان است که موجب می شود خود را در اختیار شیطان قرار دهند، از اين رو می فرمايد شياطين بر هر تهمت زننده و گناهكار، الهام به دروغ می كنند.
دروغ، انسان را به جایی می رساند که شیطان بر او مسلط شده و سرانجامی جزء ضرر برای دروغ گو نداشته باشد. قرآن در این باره می فرماید:
«اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّـهِ أُولَـٰئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ [مجادله/19] شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند.»
نتیجه:
اندکی عقل و مقداری ایمان کافی است تا انسان دین خود را به دنیای چند روزه نفروشد و از دروغ برای رسیدن به قدرت بهره مند نشود. بهر حال سرانجامی جز رسوایی در انتظار دروغ گو نیست، اگر در این دنیا هم رسوا نشد رسوایی بیشتری در آخرت در انتظار اوست.
______________________
پی نوشت:
[1]. الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب، تاريخ وفات مؤلف: 329 ق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، موضوع: كتب اربعه، زبان: عربى، تعداد جلد: 8، ناشر: دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: 1407 ق، ج1، ص19.
[2].تفسير نور الثقلين، نويسنده: عروسى حويزى عبد على بن جمعه، موضوع: روايى شيعه، قرن: 12، زبان: عربى، مذهب: شيعى، ناشر: انتشارات اسماعيليان، مكان چاپ: قم، سال چاپ: 1415 ق، ج 2، ص 412، ح17.
[3]. بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، تاريخ وفات مؤلف: 1110 ق، محقق / مصحح: جمعى از محققان، موضوع: جوامع روايى، زبان: عربى، تعداد جلد: 111، ناشر: دار إحياء التراث العربي، مكان چاپ: بيروت، سال چاپ: 1403 ق، ج69، ص263.
[4]. الكافي، كلينى، ج5، ص291.
اثر دروغ در زندگی
ویژگی عاقل
عوامل دروغگویی
فرم در حال بارگذاری ...