آیه مباهله كه قرآن كریم فرمود:
« فَمَنْ حَاجّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ …»[1]
از یك سوی بیانگر اعجاز پیامبر و از سوی دیگر نشانة كرامت و فضیلت بیبدیل اهلبیت بخصوص فاطمهزهرا سلاماللهعلیها است.
اقع ناظر به این حقیقت است كه پیامبر و اهلبیت او بخصوص فاطمهزهرا در نظام تكوین و تشریع مظاهر جلال و جمال خداوند هستند، و در ماجرای مباهله به عنوان مظهر جلال الهی ظهور و حضور یافتند. زمخشری در تفسیر كشاف نقل كرده: رسول خدا(ص) در حالی برای مباهله حضور یافت كه حسین را در آغوش گرفته بود و دست حسن در دست او فاطمه پشت سرش و علی از پشت سر حركت میكردند، وقتی رئیس نصارای نجران آنها را دید خطاب به یارانش گفت: من چهرههایی را میبینم كه اگر بخواهند خداوند كوهی را از جا بركنند، آن كوه از جا كنده خواهد شد، اگر با این افراد مباهله كنید، دیگر نصارایی بر روی زمین باقی نخواهد ماند. و آنگاه از مباهله انصراف دادند.[2]
از ماجرای مباهله و حضور فاطمه زهرا(س) و همسر و دو فرزندش در كنار پیامبر(ص) كه مورد اتفاق شیعه و سنی است سه نكتة اساسی درباره اهلبیت از جمله حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیهم بدست میآید:
نكته اول:
این كه رسولخدا(ص) در پی فرمان خدا در آیه مباهله حسن و حسین علیهماالسلام را به عنوان مصداق «ابنائنا» و فاطمه زهرا به عنوان مصداق «نساءنا» و علی را به عنوان مصداق «انفسنا» در ماجرای مباهله با خود آورد، معلوم میشود، بعد از این برترین فضیلت از آن فاطمه و همسر و فرزندانش حسن و حسین است كه هیچ كسی میان پیشینیان و پسینیان نمیتوانند این فضیلت را داشته باشد. از این رو امام هشتم(ع) با استناد به همین آیه و ضمن تبیین مفهوم آن فرمود:
«فهذه خصوصیة لایتقدمهم فیها احدٌ، فضل لایلحق هم فیه بشر، و شرف لایسقبهم الیه خلق»[3]
نكته دوم:
بیتردید رسالت، نبوت و دریافت وحی تشریعی و مانند آن از خصایص پیامبر و اختصاص به آن حضرت دارد، اما ولایت كه یكی از شئون آن ادعا حق و حقانیت و دعوت و هدایت به سوی حق است در اهلبیت پیامبر نیز وجود داشته است از این رو در ماجرای مباهله نه تنها شخص پیامبر بلكه فاطمهزهرا(س)، امیرمؤمنان و دو فرزندش حسن و حسین در دعوا و دعوت شریك پیامبر و در كنار پیامبر یك طرف دعوا و مدعی حق و دعوت كنندگان به حقیقت بودهاند.[4] از این رو مفسر حكیم علامه طباطبائی در تفسیر آیه مباهله تصریح نموده: اگر مدعی حق و مباهله بر سر آن تنها شخص پیامبر بود و بین شخص او و عدهای از نصارای نجران قرار مباهله میبود، لازم بود كه تعبیر ذیل آیه بگونهای آورده میشد كه منطبق بر مفرد و جمع باشد مثلا نظیر چنین تعبیری:
«فنجعل لعنة الله علی من كان كاذباً»[5]
ولی تعبیر
«فنجعل لعنتالله علی الكاذبین»
است. از این معلوم میشود كه یك طرف دعوا مفرد و طرف دیگر جمع نیست، بلكه هر دو طرف جمعاند بنابراین از تعبیر آیه به آسانی بدست میآید كه علی و فاطمه و حسن و حسین كه همراه پیامبر برای مباهله حاضر شده بودند در دعوا و دعوت با پیامبر شریك بوده و مدعی حق و دعوت كنندگان به حقیقت بودهاند. و این بالاترین مقام و برترین فضیلت برای آنان محسوب میشود.[6]
نكته سوم:
دعوای حق و دعوت به حقیقت و هدایت انسانها به سوی حقایق الهی از شئون و جلوههای جمالی خداوند است كه در اهلبیت(ع) ظهور و تجلی كامل داشه و آنان مظهر اسم «الهادی» و دعوت كنندگان به حق اند. و در ماجرای مباهله اهلبیت چون در كنار پیامبر مدعی حق و دعوت كنندگان به حقیقت بودند مظهر جمال و رحمت و هادی بودهاند، ولی از آن نظر كه خواهان لعن و نفرین الهی بر دروغگویان حق گریز بودند و یا به اذن الهی عذاب و كیفری را بر دروغگویان قرار میدادند، به عنوان جلال الهی جلوه نموده بودند كه در این میان فاطمه زهرا به عنوان مصداق «نساءنا» در مباهله به حیث جلال الهی ظهور و حضور یافته بود. لازم به یادآوری است كه به گفته، حكیم متأله استاد جوادی آملی همان طور كه گاهی براثر دعا و یك نفرین یك ولی الله ممكن است رحمت و یا غضب الهی بر كسی نازل شود، ممكن است گاهی نفس قدسی آن ولی الهی خود مظهر اسم جلال و یا جمال الهی شود، گرچه هر دو این كرامت است، ولی اگر خود ولی و نفس قدسی او به عنوان شأنی از شئون جلالی حق تعالی جلوه كند و عدهای را مورد غضب قرار دهد این بالاترین كرامت است كه ظاهراً فراز پایانی آیه مباهله كه فرمود:
«ثم نبتهل فنجعل لعنتالله علی الكاذبین»
از همین قسم است.[7] طبق این رویكرد عمیق عرفانی میتوان گفت كه حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در آیه مباهله به عنوان مظهر جلال الهی جلوه نموده و در ماجرای مباهله قرار بود كه نفس قدسی او دروغگویان و حقگریزان نصارای نجران را مورد غضب و عذاب قرار دهد. از این معلوم میشود فاطمه در آیه مباهله به عنوان جلال خداوند تجلی كرده است.
پی نوشت ها:
[1]. پس هركه در این [باره] پس از دانشی كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجّه كند، بگو: بیاید پسران مان و پسران تان، و زنان مان و زنانتان و ما خویشان نزدیك و شما خویشان نزدیك خود را فراخوانیم، سپس مباهله كنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. آل عمران، آیه61.
[2]. كشاف، ج1، ص368.
[3]. این كه در آیه مباهله علی به عنوان نفس پیامبر و حسن و حسین به عنوان فرزندان او و فاطمه كه دخترش و مصداق «نساءنا» مطرح شده خصوصیت و امتیازی است كه هیچكسی از امت پیشین نداشته، و فضیلتی است كه هیچ بشری در این فضیلت و برتری به آنان نمیرسد و شرف و برتری است كه هیچ آفریدهای بر آنان سبقتت نمیگیرد. عیون اخبارالرضا، ج1، باب23، حدیث1، ص233.
[4]. ر،ك: جوادی آملی، پیرامون وحی و رهبری، ص223.
[5]. لعنت خدا را بر كسی قرار دهیم كه دروغگو باشد.
[6]. ر،ك: المیزان، ج3، ص245 ص246.
[7]. ر،ك: پیرامون وحی و رهبری، ص221 ص222
فرم در حال بارگذاری ...