پای بندی به تعهدات و وفای به عهد که وسیله حفظ نظم اجتماعی و منشأ رعایت حقوق افراد در جامعه و رعایت حریم و حقوق کشورها و دولتها در جامعه بین الملل است، یکی از شواهدی است که بر ارتباط یگانگی اخلاق و سیاست دلالت می کند.
>یکی از شواهدی که بر یگانگی ارتباط بین اخلاق و سیاست دلالت میکند، اصل عام، جهان شمول و عقلائی وفای به عهد است. اصل پای بندی به تعهدات، که یکی از بزرگترین و مهمترین فضائل اخلاقی قلمداد میگردد و در حوزه سیاست و قدرت سیاسی نیز اهمیت فوق العادهای دارد، مورد تأیید اسلام بوده و در آموزههای دینی به آن سفارش شده است.
نمونه هایی از وفای به عهد سیاسی در متون دینی
الف: علی رغم آزار و اذیتهای فراوان و کارشکنیهایی که مشرکان علیه مسلمانان روا داشتند و آیات شدیدی در مذمت آنان نازل شد، ولی در عین حال خداوند در قرآن کریم بر عدم مقابله و ستیز با مشرکان و غیر مسلمانانی که با مسلمانان عهد و پیمان دارند، تأکید مینماید. بر همین اساس، حق تعالی در سوره توبه در کنار این که از مشرکان برائت و بیزاری مینماید ولی پایبندی به این اصل اخلاقی را گوشزد مینماید: «إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقين [توبه/4] مگر آن گروه از مشركان كه با آنها عهد بسته ايد و هيچ عهد شما نشكستند و هيچ يك از دشمنان شما را يارى نكرده باشند، پس با آنها تا مدتى كه مقرر داشته ايد عهد نگاه داريد، كه خدا متقيان را دوست مى دارد.»
استثناء در آیه مذکور، ضرورت رعایت و پایبندی به قرار دادها حتی با دشمنان و مشرکان را مورد تأیید قرار میدهد و آن را از نشانه های متقین بر می شمارد، و با این دیدگاه که انسان در سیاست فقط باید به فکر منافع خویش باشد و اصول اخلاقی را رعایت ننماید مخالفت می کند؛ که پای بندی به تعهدات وسیله حفظ نظم اجتماعی و منشأ رعایت حقوق افراد در جامعه و رعایت حریم و حقوق کشورها و دولتها در جامعه بین الملل است.
ب: بر همین اساس، امیرالمومنین (صلوات الله علیه) در ضمن عهدنامه خویش به مالک اشتر، وقتی تصدی یک موقعیت سیاسی یعنی فرمانداری مصر را به او واگذار می نماید، پای بندی به این اصل اخلاقی را توصیه می فرمایند:
«وَ إِنْ عَقَدْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ [عَدُوٍّ لَكَ] عَدُوِّكَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ وَ ارْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِكَ الْمُشْرِكُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِكَ وَ لَا تَخِيسَنَّ بِعَهْدِكَ [1] اگر میان خود و دشمنت پیمان دوستی بستی و امانش دادی به عهد خویش وفا کن و امانی را که دادهای، نیک رعایت نمای. در برابر پیمانی که بستهای و امانی که دادهای خود را سپر ساز، زیرا هیچ یک از واجبات خداوندی که مردم با وجود اختلاف در آرا و عقاید، در آن هم داستان و هم رأی هستند، بزرگتر از وفای به عهد و پیمان نیست. حتی مشرکان هم وفای به عهد را در میان خود لازم میشمردند، زیرا عواقب ناگوار غدر و پیمان شکنی را دریافته بودند. پس در آنچه بر عهده گرفتهای، خیانت مکن و پیمانت را مشکن.»
یک نکته
البته ناگفته نماند این پای بندی به تعهدات در مقابل مشرکین، تا زمانی است که نقض عهد و پیمان شکنی از سوی آنان رخ نداده باشد، که در صورت مشاهده نقض عهد، اسلام علاوه بر حکم به بی اعتباری تعهدات، و مقابله به مثل، مجازات سخت جهاد را برای مبارزه با آنان در نظر گرفته است: «وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا في دينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُون [توبه/12] و اگر پيمان هاى خود را پس از عهد خويش بشكنند و آئين شما را مورد طعن قرار دهند با پيشوايان كفر پيكار كنيد چرا كه آن ها پيمانى ندارند، شايد دست بردارند.»
نتیجه
بنابراین سیاست دینی که اسلام تأیید میکند، تفاوتش با سیاست غیر دینی را در پای بندی به اصول اخلاقی نظیر وفای به عهد میتوان دانست که این امر برای حفظ حریم حقوقی افراد و شخصیتهای حقوقی مقرر شده و شکستن این حد به هر بهانه حتی با دشمن و غیر مسلمان جایز نیست.
__________________________________
پینوشت:
[1]. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص422، هجرت، قم، 1414 ق.
فرم در حال بارگذاری ...