اگر حجاب امری فطری باشد یعنی در میان همه انسان ها مشترک است.
یک نمونه بارزی که می تواند ثابت کند که حجاب و عفاف در فطرت انسان وجود داشته است، آیات سوره اعراف است در بحث آدم و حوا که خداوند وقتی آنها را خلق نمود و اینها فریب شیطان را خوردند و از شحره ممنوعه خوردند خودشان را برهنه یافتند و تصریح قرآن این است که هردو به برگ های درختان پناه بردند تا خودشان را بپوشانند یعنی یک حیای فطری وجود داشته است.
آن چیزی که در تاریخ ملل مختلف می بینیم، نشان می دهدکه ملیت های مختلف هم آقایان و هم بانوان طوری است که برهنگی بدن مطرح نیست و لباس ها بلند و پوشیده است و سرها هم پوشیده است. حتی در دوره های قدیم ساسانیان و هخامنشیان و اینها را داریم. آن اتفاق خاصی که برای مردم اروپا اتفاق افتاده است که فرهنگ مردم برهنه شد، انقلاب صنعتی اروپا و رنسانس بود که فرهنگ مردم برهنه گردید. تعریفی که از انسان ارائه شد این بود که انسان صرفا مادی است و با مرگ همه چیز تمام می شود.
انسانی که بین دو نقطه نامعلوم مشاهده می کند یعنی با تصادف به وجود آمده و پس از زندگی اش هیچ چیزی نمی ماند به این سمت می رود که در لذت های جنسی و مادی بهره بیشتری را ببرد.
برخی مانند ویل دورانت، حیا را امری اکتسابی می ماند، او معتقد بود که زنان دریافته اند که حجاب امری است که زنان را تحقیر می کند.
فرم در حال بارگذاری ...