در اسلام برنامه ايمني ازآغاز تكوين و تكوّن انسان شروع ميشود. هنگامي كه يك پسر و يك دختر ميخواهند با هم ازدواج كنند و انسانهاي ديگر را به وجود آورند زير چتر برنامه ايمني (ايمني براي انساني كه از آنها به وجود خواهد آمد) قرار ميگيرند. يعني در انتخاب همسر، مقاربت و عمل جنسي، تغذيه پدر ومادر جهت تأمين نطفه سالم و حامل زيبائيها، تغذيه مادر در جهت تغذيه جنين، تغذيه مادر در جهت تغذيه كودك شيرخوار، اصول ايمني كه مادر براي سلامتي جنين بايد رعايت كند، ايمني در زايمان، بهداشت كودك، چگونگي تغذيه كودك، تربيت و آموزش كودك درجهت ايمني و…
همه حديثهاي مربوط به اين همه موضوعات متعدد را ارائه نخواهم داد با همه زيبائي پيامهايشان و منافع مطالعهشان. زيرا درصدد هستم بيشتر به هسته ايمني بپردازم كه امروز سخت مورد نياز است يعني به «ايمني در كار و محيط كار» ليكن قول نميدهم كه به اين وعده كاملاً بتوانم عمل كنم هرچه افسار قلم را براي محدود بودن به هسته مذكور ميكشم باز ميبينم كه فراتر از موضوع رفته است. بنابر اختصار است ليكن زيبائي حديثهاي ايمني تفكر را با انگيزههاي زيبائي خواهي ميآميزد. تنها چند حديث آنهم فقط در برخي از موضوعهاي بالا خواهيم آورد:
اختاروا لنطفكم:[1]در انتخاب (همسر) براي تخمههايتان دقت كنيد.
تخيّروا لنطفكم:[2]براي تخمههايتان گزينش كنيد.
محقق در «شرايع» ميگويد: در انتخاب همسر بايد به «كرامت اصل» يعني حيثيت خانوادگي طرف، دقت شود. و صاحب «جواهر الكلام» در شرح آن ميگويد: بان لا تكون من زنا او حيض او شهبة او ممّن تنال احداً من آبائها و امّهاتها الالسن:[3] مراد از كرامت اصل اين است كه فرزند زنا نباشد، ولد حيض نباشد يانسب او مشكوك نباشد، و از خانوادهاي نباشد كه پشت سريكي از پدرانش يا يكي از مادرانش حرفي در زبان مردم باشد.
خانم سيندر ومكي محقق در امور اجتماعي از امريكا آمده بود. براي برخي از پرسشهاي او من را معرّفي كرده بودند در ضمن يك گفتگوي دو ساعته من نيز سؤالي از او كردم:حقوق بشر شما براي بشر از كي شروع ميشود؟ گفت كمي توضيح بدهيد. گفتم: تعريف شما از «بشر» چيست؟ از حين تولد تا مرگ؟ از زمان انعقاد نطفه تا مرگ؟
گفت: بلي از حين انعقاد نطفه تا مرگ.
گفتم: پس اين همه سقط جنين و آزادي آن چيست؟ اگرجنين را بشر ميدانيد چرا حق و حقوقي برايش قائل نيستيد؟ و مهمتر اينكه شما هر نوع رابطه جنسي را آزاد كردهايد و استدلال ميكنيد كه انسان آزاد است و براي حفظ آزادي نبايد روابط جنسي را درشكل يا قالب معيني به نام ازدواج محدود كرد. و از جانب ديگر خودتان رسماً آمار دادهايد كه سالانه دستكم 250 هزار كودك نا مشروع به پرورشگاههاي كشور شما تحويل ميشود.آيا در حقوق بشر شما اين كودكان كه بشر هستند حق ندارند بدانند پدرشان كيست؟ كسي كه اينها را به وجود آورده وبه اين دنيا انداخته هيچ مسئوليتي در مورد اينان ندارد؟
اين ابتدائيترين حق و در عين حال اساسيترين و مهمترين حق هر بشر است زيرا با اصل وجود او و منشأ وجود او مربوط است.
شما آزادگي نسل آينده را فداي آزادي بولهوسانه نسل حاضر ميكنيد و اساسيترين حقوق نسل بعد را فداي خودخواهي نسل حاضر ميكنيد.
از جانب ديگر: علم ثابت كرده است كه كودك نامشروع هرگز بدون نقص جسمي يا شخصيتي نخواهد بود و برخي از همين نقصها در نسل سوم به طور ژنتيك سرايت خواهد كرد. و خطرناكتر اينكه خود نسل دوم و سوم باز به دليل همين روابط نامشروع جنسي، نامشروع متولد ميشوند از پدرومادر نامشروع. پس شما با كدام برنامه عملي ميتوانيد جلو اين گسترش تصاعدي خطر و منشأ خطر را بگيريد و براي جامعهتان ايمني ايجاد كنيد؟
توقعي نداشتم جوابي از خانم مكي بشنوم و نشنيدم. اگركسي امروز بپرسد: چرا نسل ژرمن از بين ميرود؟ چرا نژاد اسكانديناوي در شرف انقراض است؟ چرا گل و انگلوساكسون به آخر نزديك ميشود؟ هيچگونه جواب علمي دريافت نخواهدكرد. و اين است خصلت تاريخ. امروز با فرا رسيدن شب براي مردم امريكا امكان خروج از خانه وجود ندارد به ويژه در شهرهاي بزرگ زيرا كسي چنين ايمني را ندارد و جريان كشت و كشتار و هفتتيركشي به داخل كلاسهاي درس رسيده است كه هر روز اخبار آن را ميشنويد.
اسلام براي تأمين ايمني فرد و جامعه روابط جنسي را مانند هر نوع رابطه ديگر تحت يك اصول و برنامه مشخص با سيستم حقوقي معين تنظيم مينمايد تا فرزندان جامعه به طور مشروع پاي به دنيا بگذارند و از «سلامتي منشأ» و «ايمني منشأ» و در نتيجه از سلامت جسم و جان بهرهمند شوند.
و از طرف ديگر توصيه ميكند با افراد نامشروع بل با افراد مشكوك ازدواج نكنيد تا از سرايت و تسلسل ژنتيكي نقصها جلوگيري شود.
در بينش اسلام در امور اجتماعي، و در نگاه اسلام به «نظام اجتماعي»، تلقي اين است: اگر تعدادي فرزند نامشروع پديد شوند بگذار در محدوديت و محروميت باشند اين بهتر است از اينكه جامعهاي را با سرايت دادن نواقصشان به اضطراب رواني فردي و اجتماعي بكشانند.
در اسلام در موارد متعددي حقوقي كه براي همه مردم هست، به ولد زنا اعطا نميشود. او نميتواند قاضي شود، امام جماعت باشد و… او خود منشأ آفت براي امنيت جامعه است نميتواند امنيت جامعه را با داوريهايش تأمين كند و ايمني ايجاد كند.
اسلام براي تأمين ايمني جسمي و اجتماعي نسلهاي آينده سخت به اصل «توارث» و انتقالات ژنتيكي توجه دارد در انتخاب همسر به قد، هيكل، رنگ، قيافه، تك تك اعضا حتّي دستگاه تناسلي توجه دارد و توصيههاي اساسي در اين مورد كرده است. البته تنها در سطح توصيه نه به شكل اجرائي اجباري كه پيشنهاد ماركسيسم و نيز پيشنهاد آقاي راسل انگليسي است. زيرا اينگونه پيشنهادهاي اصلاح نژاد نيز تضييع حقوق نسل حاضر براي نسل بعدي است. حقوق بشريهائي مانند راسل گاهي از اين طرف و گاهي از آن طرف سقوط ميكنند.
خانم محقق امريكائي پاسخي به پرسش من نداشت و مطابق خصلت همگنان غربيش به جاي جواب پرسش نمود:
شما تصميم داريد جامعهتان را از اين روابط آزاد جنسي بازداريد؟ و آيا در قبال جريان جهاني كه اين پديده ميپيمايد فكر ميكنيد قدرت جلوگيري از آن را داريد؟
گفتم: درآغاز جلسه خودتان مشخص كرديد كه محور بحث نظري است نه عملي و شما آمدهايد نظريات اسلام را از من بشنويد نه توان عملي وعدم توان عملي را،و من نميدانم ما اين توان را خواهيم داشت يا نه ولي تصميم بر اين است.
اما در بُعد و جهت نظري، اسلام چيزهائي به ما ياد داده است كه اگر به آنها عمل كنيم دچار كمونيسم جنسي نميشويم. از آن جمله اسلام توصيه كرده است كه رابطه زن و مرد را خيلي آسان و پيش پا افتاده و سهل الوصول نكنيد. ازدواج را يك حادثه مهم و بزرگ و پر سر و صدا، تلقي كنيد، مراسم آن را حفظ كنيد تا مشخص شود كه رابطه جنسي زن و مرد با هر رابطه ديگر فرق ميكند.
گفت: مثلاً چه توصيههائي؟
گفتم: اسلام برخي از موسيقيها را حرام ميداند و برخي ديگر را جايز و تقريباً ميتوان گفت به هيچ موسيقياي غير از موسيقي هدي (آواز خواني براي شتر و اسب) و موسيقي رزمي، تشويق نكرده است با اين همه پيامبر اسلام فرموده است: فرق بين النّكاح و السّفاح ضرب الدّف:[4] فرق ميان نكاح وسفاح دف و دايره زدن است.
اجتناز النبي ـ صلي الله عليه و آله ـ بدار عليّ بن هبّار فسمع صوت دفّ فقال: ما هذا؟ قالوا عليّ بن هبّار اعرس باهله. فقال: حسن هذا النكاح لا السّفاح، ثم قال: اسندوا النّكاح و اعلنوه بينكم و اضربوا عليه بالدّفّ، فجرت السنّة في النكاح بذلك:[5]
پيامبر اسلام از كنار خانه علي بن هبّار ميگذشت صداي دف و دايره شنيد، گفت اين چيست؟ گفتند علي بن هبّار مراسم عروسي دارد. فرمود: نيكوست اين نكاح است سفاح نيست. آنگاه فرمود: نكاح را اساسي و با اهميت بگيريد و آن را با اعلام و سر و صدا در ميانتان برگزار كنيد و براي آن دف بزنيد. پس سنت در نكاح بدين منوال جاري گشت.
خانم امريكائي گفت: سفاح يعني چه؟
گفتم: همان روابط جنسي نا مشروع و يا نيمه مشروع كه در اروپا و امريكاي شما رايج است.
گفت مگر پيامبر شما از اين روابط اطلاع داشت؟
گفتم: اولاً شما باور داريد كه عيسي ـ عليه السلام ـ غيب ميدانست پيامبر ما نيز همچنين، ثانياً عرب جاهلي با نوعي كمونيسم جنسي امروزي غرب آشنا بود. كه رواج نيز داشت و قرآن نام آن را «جاهليت اولي» مينامند و مفهوم آن اين است كه جاهليت ثانيه نيز خواهد آمد و قرآن بدين طريق خبراز كمونيسم جنسي امروزي داده است قرآن خطاب به مسلمانان به ويژه زنان مسلمان ميگويد: ولاتبرّجن تبرّج الجاهلية الاولي:[6]
من شخصاً اعتراف ميكنم زماني از سروصداي عروسيها سخت ناراحت ميشدم امّا پس از مطالعه درجامعه سوئد و انگليس درصدد «جامعه شناسي ازدواج و كمونيسم جنسي» بر آمدم و مجدداً در منابع اسلامي نيز مطالعه كردم به اين نتيجه رسيدم كه بي سرو صدا و خلاصه برگزار كردن عروسيها بتدريج از اهميت ازدواج ميكاهد و روابط جنسي را همه جائي و پيش پا افتاده و بيارزش ميكند و نتيجه آن سستي اركان خانواده است.
خانم سيندور گفت: به نظرمن نيز سهل گرفتن و بي سروصدا انجام دادن و حالت معمولي به ازدواج دادن يكي از عوامل سستي خانواده در جامعههاي غربي است.
خانواده علاوه بر اينكه اصليترين و مهمترين عامل ايمني فردي و اجتماعي است و هيچ چيزي حتي درعرصه فرضيه نميتواند جايگزين آن باشد. منشأ عوامل زياد ديگر ايمني است. و فقدان يا ضعف آن منشأ عوامل ضد ايمني است. بل هر چيزي را كه دانش ايمني به عنوان عامل ايمني معرفي كند به نوعي نيازمند خانواده است.
بهتر است خانم سيندرومكي را فراموش كنيم و به حديثها توجه كنيم:[7]
قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : ايّاكم و تزوّج الحمقاء فانّ صحبتها ضياع وولدها ضياع:[8] پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: مبادا با زن احمق ازدواج كنيد زيرا همدمي با او تضييع (عمر) است و فرزندش نيز تباه (بيفايده) ميشود.
و در نسخه وسائل الشيعه: فانّ صحبتها بلاء وولدها ضياع:[9] زيرا همدمي با او بلاء و فرزندش تباه ميشود.
يك حديث شگفت از امام صادق ـ عليه السلام ـ : زوّجوا الاحمق و لا تزوّجوا الحمقاء فانّ الاحمق ينجب والحمقاء لا تنجب:[10] با مرد احمق ازدواج كنيد ـ به مرد احمق زن بدهيد ـ اما با زن احمق ازدواج نكنيد، زيرا مرد احمق ميتواند فرزند سالم (غير احمق) توليد كند اما زن احمق نميتواند فرزند سالم توليد كند.
توضيح:
1ـ تجربه نيز مفاد اين حديث را تأييد ميكند چه بسا مردان سالم كه از پدر احمق به وجود آمدهاند زيرا مادرشان خردمند بوده است. ظاهراً ژن مرد در انتقال حماقت نارسا است.
2ـ پيشتر گفته شد: علوم انساني با علوم رياضي فرق دارد قواعد رياضي و فيزيكي استثناءپذير نيستند اما قواعد علوم انساني هميشه استثناهائي دارند كه آيه و حديث نيز ميفرمايند «يخرج الحيّ من الميت و يخرج الميت من الحيّ» خداوند از آدم ناقص و يا فاسد، آدم كامل در ميآورد و بالعكس.
3ـ در نسخه «من لا يحضره الفقيه»:… قد ينجب:[11] مرد احمق ممكن است فرزند سالم توليد كند.
عن الرضا ـ عليه السلام ـ :… و لعنتي تبلغ السّابع من الوري:[12] از امام رضا ـ عليه السلام ـ : خداوند فرموده است: لعنت من تا نسل هفتم سرايت ميكند.
توضيح: مجلسي در ذيل اين حديث ميگويد: وراء يعني فرزندِ فرزند، و مراد از لعنت ميتواند آثار دنيوي از قبيل امراض باشد.
قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : انظر في ايّ نصاب تضع ولدك فانّ العِرق دسّاس:[13] پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: بنگر فرزندت را در كدام شرايط (رحم) قرار ميدهي زيرا رگة تباري دسيسهگر است.
دسيسه: فعاليت ناپيدا: فعاليت پنهان ـ دسّاس: عمل كننده به طور پنهاني: سرايت دهنده ناپيدا.
قال رسول الله: ايّاكم و خضراء الدّمن، قيل يا رسول الله و ما خضراء الدّمن؟ قال المرئة الحسناء في منبت السّوء:[14] رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: بپرهيزيد از سبزه زبالهگاه. گفتند: اي پيامبر خدا سبزه زبالهگاه چيست؟ فرمود: زن زيبا در رويشگاه بد.
الدِّمن: محل زباله: جاي متعفّن: زبالهگاه ـ گياه زبالهگاه سبز با طراوت و زيبا ميشود اما حيوانات از خوردن آن خودداري ميكنند ـ مراد خانواده و تباري است كه به خصايل نكوهيده دچار باشند.
عن النبيّ ـ صلي الله عليه و آله ـ : من كرم اصله وطاب مولده حسن محضره:[15] از رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ : كسي كه تبارش والامنش و دوران جنيني و ميلادش پاكيزه باشد، محضرش زيبا ميشود.
يعني شخصيت و منش او براي ديگران خوشآيند، دلچسب و قابل تمجيد ميباشد. حديث زير معناي مقابل اين را دارد:
قال الصّادق ـ عليه السلام ـ : انّ لولد الزّنا علامات… و سوء المحضر:[16] فرزند نامشروع نشانههائي دارد… و يكي از آنها سوء محضر است.
قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : الشقيّ من شقي في بطن امّه و السّعيد من سعد في بطن امّه:[17] پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: بي سعادت در شكم مادر بي سعادت ميشود و با سعادت در شكم مادر باسعادت ميشود.
اختاروا لنطفكم فانّ الخال احد الضحيعين:[18] رسول خدا فرمود: براي تخمههايتان بهترين رحمها را انتخاب كنيد زيرا فرزندان به دائيها شبيه ميشوند.
منابع:
[1]ـ وسائل الشيعه، باب 13، ابواب مقدمات النكاح ـ بحار،ج 103،ص 236.
[2]ـ الجامع الصغير، ج1، ص 112.
[3]ـ جواهرالكلام،ج29،ص 37.
[4]ـ بحار، ج 103، ص 267.
[5]ـ همان مرجع، ص 275.
فقيه برجسته شيخ محمد حسن نجفي در كتاب برجسته «جواهرالكلام» جلد29،صفحه40، آورده است:
انّ النّبيّ ـ صلي الله عليه و آله ـ كان يكره نكاح السّرّ حتّي يضرب بالدّف: رسول اكرم ازدواج بي سر و صدا را دوت نداشت تا اينكه دفّ و دايره زده شود.
و ميگويد: شهيد ثاني در «مسالك» با اين حديث استدلال كرده است.
و نيز در جلد 41، صفحه 51 ـ 52 حديثهاي زير را از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ آورده است:
اعلنوا النكاح و اضربوا عليه بالغربال، يعني الدّف: ازدواج را بر ملا و علني برگزار كنيد و برآن غربال يعني دف بزنيد.
فصّل ما بين الحلال و الحرام بالضرب بالدفّ عند النكاح: بوسيله دف زدن حلال و حرام را در مورد نكاح متمايز كن.
ليکن تذكر داده است كه ابن ادريس ترجيحاً به حرمت نظر دارد.
محقّق در«شرايع الاسلام» به كراهت فتوي داده است تا پيام اين حديثها را با پيام حديثهائي كه در روند كلي غنا را تحريم ميكنند در يك بستر جاري نمايد و بالصطلاح «جمع بين الاحاديث» كرده است. امّا بديهي است براي كسي كه اين حديث را ميپذيرد «تخصيص» بهتر از جمع است.
[6]ـ سوره احزاب، آيه 33.
[7]ـ با تشكر از جناب آقاي دكتر نورمحمد و همسرشان كه جلسه علمي فوق را بنحو احسن برگزار و اداره كردند.
[8]ـ بحار، ج 103، ص 237.
[9]ـ وسائل الشيعه، ابواب النكاح، باب كراهة تزويج الحمقاء.
[10]ـ وساتل الشيعه، همان باب ـ فروع كافي، ج2، ص 13.
[11]ـ نقل از پي نويس همان باب.
[12]ـ بحار، ج 73، ص341.
[13]ـ كنز العمال، ج 15، ص 855.
[14]ـ وسائل الشيعه، ابواب مقدمات النكاح، باب7.
[15]ـ كنزالعمال، ج11، ص 94.
[16]ـ بحار، ج73، ص 356.
[17]ـ بحار، ج5، ص 157.
[18]ـ وسائل الشيعه، ابواب مقدمات النكاح، باب 13، بحار،ج103، ص 236.
فرم در حال بارگذاری ...