مقدمه
از هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون در خارج از کشور صدها کتاب در مورد تاریخ ، انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره) و سایر مسائل ایران منتشر شده است. در یک تقسیم بندی کلی می توان مؤلفان این آثار را به دو دسته تقسیم کرد. اول نویسندگان یا محققانی که سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بنا به علائق خود به مطالعه و تحقیق در مورد تاریخ و سرزمین ایران پرداخته بودند و دوم افرادی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلایل خاص و به طور مقطعی به مطالعه ایران علاقمند شده اند.
خانم دکتر نیکی کدی (متولد 1930) استاد ممتاز تاریخ دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس از نویسندگان دسته اول است که سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تاریخ و سرزمین ایران را به عنوان حوزه مطالعاتی خود برگزیده بود. وی بین سالهای 1338 تا 1357 هشت سفر به ایران انجام داد و در مجموع سه سال از عمر خویش را در ایران گذرانده است. خانم کدی علاوه بر تألیف بیش از یکصد مقاله، تاکنون بیش از بیست کتاب تألیف یا ویرایش کرده که بیشتر آنها در مورد تاریخ و مسائل ایران است و از این میان حداقل پنج کتاب وی به زبان فارسی ترجمه شده است.
کتاب «نتایج انقلاب ایران» که اخیراً ترجمه و منتشر شده در واقع سه فصل جدید اضافه شده به کتاب «ریشه های انقلاب: تاریخ تفسیری ایران معاصر» است که متن انگلیسی آن در سال 1981 توسط انتشارات دانشگاه ییل، و ترجمه فارسی آن در سال 1369 با عنوان «ریشه های انقلاب ایران» منتشر شده بود. همان طور که مؤلف در پیشگفتار کتاب یادآور شده مدیران انتشارات یاد شده در سال 2002 از خانم کدی درخواست می کنند برای چاپ دوباره این کتاب، فصولی به آن اضافه کند که رخدادهای ایران پس از سال 1357 را در بر گیرد. مؤلف نیز ضمن تصحیح پاره ای از نکات در متن قبلی، و با افزودن پیشگفتار، نتیجه گیری و کتاب شناسی تازه، کتاب را به صورت جدید ارائه می کند.
لازم به یاد آوری است مؤلف در چارچوب اول آن کتاب، پس از ذکر مختصری از تاریخ، مذهب و جامعه ایرانی تا قرن نوزدهم، تغییرات عهد قاجاریه، انقلاب مشروطه، ظهور و سقوط رضاشاه، جنگ جهانی دوم و مصدق، دیکتاتوری سلطنتی محمدرضا شاه، تفکر سیاسی جدید ایران و وقایع انقلاب ایران را در 9 فصل بررسی کرده بود. از آنجا که این کتاب قبلاً به فارسی ترجمه و منتشر شده بود، انتشارات ققنوس ترجمه سه فصل 10، 11 و12 کتاب را به صورت مستقل و تحت عنوان(نتایج انقلاب ایران) منتشر کرده است. در اینجا پس از ذکر خلاصه ای از مطالب این فصول، به نقد و بررسی آن می پردازیم.
معرفی کتاب
نویسنده در پیشگفتار مختصر خود ضمن بیان علت تجدید نظر در مطالب کتاب و تکمیل آن در سال 2003 که مصادف با بیست و پنجمین سال پیروزی انقلاب اسلامی بود، به آثار متعددی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی دربارة ایران منتشر شده اشاره می کند. از نظر وی عمده این آثار مبتنی بر پژوهش های فردی و یا آثار ژورنالیستی است، با این حال اطلاعات بسیاری درباره مسائل ایران به مخاطبان ارائه می کنند.
فصل اول: سیاست و اقتصاد در دوره [امام] خمینی(ره) 1368-1358
مطالب این فصل 37 صفحه ای را می توان گزارشی بسیار فشرده از مسائل سیاسی و اقتصادی ایران در دوران ده ساله پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانست. گرچه مؤلف در این فصل از هیچ عنوان فرعی استفاده نکرده اما می توان مهمترین محورهای مطالب آن را به شرح زیر طبقه بندی کرد:
حوادث سالهای 1357 تا 1362 و از جمله مهمترین آنها کنار رفتن دولت موقت و بنی صدر و پیروزی نهایی روحانیان طرفدار [امام] خمینی(ره).
معرفی و بررسی عمده ترین احزاب و گروههای موجود در سالهای اول انقلاب.
معرفی نهادهای ایجاد شده پس از پیروزی انقلاب اسلامی.
تحولات اقتصادی این دوره نظیر فرار سرمایه ها، ملی کردن صنایع، بانک ها و دیگر مؤسسات اقتصادی و سهمیه بندی اجناس پس از آغاز جنگ ایران و عراق.
سیاست های فرهنگی و اجتماعی دهه اول انقلاب در مواردی چون حقوق زنان، نوع پوشش و لباس، سینما، موسیقی و مطبوعات.
فصل دوم: سیاست و اقتصاد در ایران پس از [امام] خمینی(ره)
در فصل دوم نیز شاهد گزارشی بسیار فشرده از وقایع جامعه ایران از نیمه سال 1368 یعنی روی کار آمدن دولت آقای هاشمی رفسنجانی تا اواخر سال 1381 یعنی دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی هستیم. در این فصل نیز نویسنده از هیچ عنوان فرعی استفاده نکرده، اما مهمترین محورهای مطالب آن به شرح زیر است:
انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان ولی فقیه، تجدید نظر در قانون اساسی، روی کارآمدن دولت هاشمی رفسنجانی و جانشینی مهدی کروبی به جای او در ریاست مجلس.(همراه با بررسی مسایل اقتصادی این دوران )
اجرای سیاست های تعدیل اقتصادی توسط دولت رفسنجانی جهت بازسازی خرابی های ناشی از جنگ ایران و عراق .
بهبود روابط ایران با کشورهای عربی به دنبال موضع معتدل و بی طرفانه در جریان بحران کویت و جنگ خلیج فارس.
توسعه سیاسی و نتایج عملی ناشی از آن در داخل کشور.
رقابت های سیاسی و نوع ساختار بندی احزاب در داخل.
انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1376، و روی کار آمدن دولت خاتمی و شعارهای مهم وی.
تلاش های دولت خاتمی برای بهبودی روابط با دنیای غرب و کشورهای عربی.
فصل سوم: جامعه، جنسیت، فرهنگ و زندگی فرهنگی
در این فصل نویسنده به بررسی پنج هحور مهم در عرصه فرهنگی پرداخته است:
جامعه، آموزش، بهداشت: در این بخش خانم کدی با استناد به آمار، برخی از دستاوردهای مثبت جمهوری اسلامی در عرصه آموزش و بهداشت (خصوصاً بهبود زندگی جمعیت روستایی، افزایش شدید سواد آموزی دختران و ورود آنها به دانشگاهها، کنترل موفقیت آمیز جمعیت پس از رشد بی رویه آن در دهه اول انقلاب،و…) ارتقاع سطح آگاهی عمومی را نتیجه می گیرد.
زنان و خانواده: در این مورد نویسنده با اشاره به سیر تحولات حقوق زنان در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی،بهبود و افزایش نسبی وضعیت زنان را نتیجه گیری می نماید که البته در مقایسه با وضعیت مطلوب مورد نظر وی هنوز رشد مناسبی را تجربه نکرده است.
هنرها و به ویژه سینما: از نظر نگارنده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد انواع محدودیت در اکثر رشته های هنری بوده ایم، اما در سالهای اخیر بسیاری از رشته های هنری نظیر موسیقی در جامعه ایران مجدداً شکوفا شده است.
گرایش های فکری: از نظر نویسنده در سالهای اخیر عقاید دینی و سیاسی درجامعه ایران شکوفا شده و به دنبال آشنایی بیشتر نویسندگان و اندیشمندان جامعه ایران با منابع متنوع غربی ، شاهد تلاش ایشان برای بیان نسبت مفاهیمی چون سکولاریسم، ناسیونالیسم، فمینیسم و دمکراسی با اندیشه های دینی هستیم.
اقلیت ها: بالاخره آخرین بحث نویسنده دربارة وضعیت اقلیت های دینی و قومی در ایران امروز است. وی با اشاره به کمبود تحقیقات جدی در این زمینه مدعی است که در مجموع با گذشت زمان توجه بیشتری به حقوق اقلیت ها شده است.
از نظر نویسنده فرایند مدرن سازی جامعه ایران که از قرن نوزدهم آغاز شده، به ویژه در عرصه هایی چون گسترش آموزش، مراقبت های بهداشتی، شهرنشینی و تغییر در روابط خانوادگی؛ در دوران جمهوری اسلامی نیز ادامه داشته است. البته ادامه این روند باعث شده که ائتلاف نیروهای مختلفی که در کنار یکدیگر در برپایی انقلاب اسلامی شرکت داشته اند، تضعیف شود. نویسنده در پایان نتیجه گیری می کند که «اوضاع جاری جامعه ایران چه به لحاظ داخلی و چه از نظر خارجی چنان پیچیده است که مشکل بتوان آیندة آن را با اطمینان پیش بینی کرد. تجربة گذشته ایران نشان می دهد که بعید است ایرانیان در درازمدت یک حکومت به شدت نامطلوب را تحمل کنند یا اجازه بدهند که بیگانگان بر سرنوشتشان مسلط شوند.» (ص 145)
نقد و بررسی
ساختار صوری: در خصوص ساختار صوری کتاب چند نکته به نظر می رسد . اول آنکه مؤلف دربازنگری کتاب علاوه بر اضافه کردن فصول جدید، اصلاحاتی در متون فصول قبلی ، پانوشت های جدیدی نیز داشته که در این ترجمه اشاره ای به آنها نشده است. دوم این که اگر چه در مطالب کتاب مشکلات ویراستاری و غلط های تایپی بسیار کمی دیده می شود اما موارد اندکی وجود دارد که می طلبد مورد توجه و اصلاح قرار گیرد.مانند ذکر غلط آرای آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376، در ص 64. سوم آن که مترجم محترم برخی از لغزشها و اشتباهات لفظی مؤلف را در داخل متن و یا پاورقی اصلاح نموده، و از کنار برخی نیز گذشته است که در ویرایش بعدی لازم می آید به آنها توجه شود.
شیوه نگارش: همان طور که در بررسی محتوای فصول کتاب اشاره شد، مؤلف تلاش کرده تحولات جامعه ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به صورت بسیار فشرده گزارش کند. برای این کار وی از مطالعات و تجربیات خود در طول سالیان دراز به خوبی استفاده کرده و این وقایع را به صورت روایتی یکپارچه ارائه می کند. البته در این گونه نگارش، همان طور که وی در مقدمه چاپ اول کتاب اشاره کرده، ارجاع مستقیم به تک تک منابع یا حتی ارائه فهرست کامل منابع و کتب مورد مطالعه کاری غیرممکن است، بنابراین وی در توصیف هر موضوع مورد بررسی اعم از شخصیت، حزب، حادثه یا نهاد اجتماعی، روایتی منسجم و خلاصه در حد چند جمله ارائه کرده و سپس در صورت لزوم خواننده را برای کسب اطلاعات بیشتر به یک یا چند منبع مستقل در آن زمینه ارجاع می دهد. بی تردید خلاصه کردن وقایع مهم 25 سال از تاریخ انقلاب اسلامی در 87 صفحه کاری است که تنها با این شیوه امکان پذیر است، اما این کار به طور طبیعی کاستی هایی نیز به همراه دارد که تقلیل گرایی یکی از آنهاست. بر این اساس گزارش ارایه شده از حیث داشتن استنادات موردی، ضعیف ارزیابی می شود و این نقیصه در کلیه فصول کتاب قابل مشاهده می باشد.
تقلیل گرایی: از جمله مهمترین انتقادات وارده بر تحلیلهای اجتماعی، مولف مسأله «تقلیل گرایی» (reductionism) است. منظور از تقلیل گرایی در اینجا ساده کردن بیش از حد یک پدیده اجتماعی به صورت ناموجه است. این امر باعث می شود که قسمت اعظمی از حقایق، خواه و ناخواه پنهان گردد. نویسنده در پیشگفتار کتاب ادعا می کند که «هر تاریخی در مورد ایران به ناچار تفسیرها و تأکید هایی در بردارد» و تلاش وی برتوازن در این زمینه است. اما به نظر می رسد روایت وی از وضعیت برخی وقایع، جریان ها و گروهها در تاریخ ایران از توازن خارج باشد. در واقع هر چند مؤلف تلاش کرده که مانند ناظری بی طرف مسائل را گزارش کند ، اما به نظر می رسد صبغة آمریکایی و گرایش های سیاسی خاص وی در مواردی در روایت وی از مسائل داخل شده اند. در اینجا به عنوان نمونه روایت نویسنده از نحوه برخورد نظام با مجاهدین (منافقین) را می آوریم . مطالعه این بند نشان می دهد که چگونه تقلیل گرایی مولف خواسته یا نا خواسته به نادیده گرفتن بسیاری از ابعاد واقعی معضل منافقین در جامعه ایران منجر شده است. در نتیجه روایتی با سمت و سوی حمایت ضمنی از منافقین تولید و عرضه شده است.
«مجاهدین» از سال 1357 به بعد روابط بدی با پیروان [آیت الله] خمینی داشتند. حزب الله به ستاد مرکزی آن حمله کرد که سرانجام آن را تخیله کردند. آن ها از شورش کردها حمایت، با ولایت فقیه مخالفت و رفراندوم قانون اساسی را تحریم کردند. [آیت الله] خمینی آنها را «منافقین» نامید. در خرداد 1360 که علیه تحت تعقیب قرار گرفتن بنی صدر دست به تظاهرات زدند، حزب الله برخی از آنان را کشت و آن ها راه مبارزه مسلحانه علیه رژیم را آغاز کردند. در یک همایش حزب جمهوری در تیرماه، بمبی منفجر شد که باعث کشته شدن بیش از هفتاد نفر، از جمله بهشتی، چهار وزیر، و 25 نماینده مجلس شد. کمی پس از آن، رئیس زندان اصلی تهران به قتل رسید. مجاهدین مسئول شناخته شدند، و سرکوب شدیدی صورت گرفت، و در نهایت هزاران نفر اعدام شدند.» (ص36)
عدم درک درست شخصیت امام خمینی (ره): بالاخره یکی دیگر از موارد قابل تذکر در تفسیر نویسنده از وقایع دهه اول انقلاب، عدم درک درست وی از شخصیت امام خمینی (ره) است. متأسفانه این نویسنده آمریکایی، رفتار رهبر انقلاب را با سیاستمداران ماکیاولیست غربی مقایسه کرده که برای کسب و حفظ قدرت به هر کاری دست می زنند، امری که به هیچ وجه در خصوص امام خمینی (ره) قابل قبول به نظر نمی رسد.به همین دلیل است که تفسیر مولف از تصمیمات مهم رهیری در مواردی چون حمایت از دولت موقت ، اعلام فتوا بر ضد سلمان رشدی ، نوع مدیریت معضل بنی صدر و … ناقص و نادرست می باشد. البته این رویه در مورد همه رهبران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی در دهه دوم انقلاب نیز تکرار شده که ناشی از درک نادرست نویسنده از قدرت، سیاست و پذیرش مسئولیت در چارچوب یک نظام اسلامی است.
نتیجه گیری
در مجموع می توان گفت مطالب کتاب «نتایج انقلاب ایران» در مقایسه با بسیاری از آثار منتشر شده در باب مسائل ایران، نمونه و الگوی یک اثر تحقیقی متوسط است. ارائه حجم زیادی از اطلاعات به همراه آمار، ذکر تاریخ بسیاری از وقایع، شیوه تدوین و طرح مطالب، نظم و تسلسل مطالب، شفافیت و وضوح در بیان مطالب کتاب می تواند از حیث روش شناختی مورد توجه قرار گیرد . اما در مقام تحلیل محتوا مولف با فضای واقعی داخل ایران فاصله دارد. همین امر کتاب را شایسته مطالعه، نقد و ارزیابی می سازد. بالاخره آن که توصیه نهایی وی به سیاستمداران و سردمداران ایالات متحده مبنی عدم مداخله نظامی و سیاسی در امور ایران و واگذاری امور به مردم ایران، نکته بسیار مهمی است که مؤلف پس از چندین دهه مطالعه در مورد جامعه ایران به آن دست یافته است.
نویسنده:دکترعلی اکبر کمالی اردکانی
فرم در حال بارگذاری ...