فاطمه صاحب ولایت الهی
در باب ولایت الهی انسان كامل جای سخن بسیار است و نگارنده در این باره در جای دیگر به تفصیل بحث كرده[1] ولی در این پژوهه به تناسب موضوع در چند محور مطالبی اشاره میشود:
الف) در ابتدا باید درباره مفهوم شناسی ولایت اشاره شود كه واژه ولایت (به كسر واو) به معنای امارت و سرپرستی است. و ولایت (به فتح واو) به معنای محبت، نصرت، ربوبیت و مانند آن است.[2] در نگاه عرفانی ولایت عبارت است از قیام بنده به حق در مقام فناء از نفس خود، و این قیام در پی تدبیر و سرپرستی حق نسبت به بنده حاصل میشود كه این تدبیر انسان را به نهایت قرب الهی میرساند و از این رو «ولی» به كسی گفته میشود كه خداوند به طور خاص متولی و سرپرست امور زندگی و شئوون وجودی او باشد و او را از گزند امور ناشایست حفظ نماید تا از این رهگذر به مقام كمال نهایی خود باریافت لذا قرآن كریم فرمود:«و هو یتولی الصالحین»[3] و ولایت به مفهوم خاص آن عبارت از مرتبه فنای انسان در حقتعالی است، و از این رو كسی كه به مقام فنای ذاتی، صفاتی، افعالی رسیده باشد و فانی فی الله و متخلق به اسماء و صفات حقتعالی باشد، «ولیالله» خوانده میشود.[4] و بر این اساس است كه عارف بزرگ و حكیم سترگ معاصر امامخمینی گفته است:«حقیقت ولایت با قرب حاصل میشود بلكه ولایت خود همان قرب كامل است»[5] چه این كه در جای دیگر میگوید: ولایت عبارت از قرب یا محبوبیت، یا تصرف یا ربوبیت و یا نیابت است و همه اینها حق است و واقعیت دارد.[6]
ب) نكته دیگر در باب ولایت این است كه ولایت اولا و بالذات از آن خداوند است، لذا قرآن كریم فرمود:«و مالكم من دون الله من ولی»[7] اما براساس آیه ولایت[8] و مانند آن ولایت در دو ساحة تشریع و تكوین به انسان كامل (پیامبر و اهل بیت ع) كه مظهر اسماء و صفات الهی است افاضه گردیده، و انسان كامل به عنوان مظهر اسم «ولی» از ولایت الهی به مفهوم جامع و كامل آن برخوردار است، یعنی انسان كامل هم در ساحه تشریع كه مربوط به تشریع قوانین و احكام است و اجرای آنهاست دارای اختیار و ولایت است و به اذن الهی در امور تشریعی دخل و تصرف میكند لذا سنت پیامبر و امام معصوم همانند قرآن كریم حجت و معتبر است. هم در ساحه تكوین كه مربوط به سرپرستی امور عالم هستی است دارای ولایت است و به اذن الهی هرگونه كه مصلحت بدانند در عالم میتوانند تصرف كند، و به لحاظ تكوین همه موجودات در پیشگاه انسان كامل منقاد و فرمان بردار اند.
ج) با توجه به دو نكته یاد شده حال درباره ولایت الهی فاطمهزهرا باید گفت: كه غیر از رسالت و امامت، سایر مقامات معنوی ولایت الهی برای فاطمهزهرا سلاماللهعلیها ثابت است از این رو عارف بزرگ معاصر امام خمینی میگوید: تمام كمالهایی كه برای انسان كامل متصور است در وجود فاطمهزهرا(س) جلوه نموده است، و تمام خصایص انبیاء در او جمع است كه اگر مرد میبود مقام نبوت را داشت، ولی غیر از این مقام سایر مقاماتی معنوی، ملكوتی جبروتی، ناسوتی در وجود او جلوه نموده است.[9] و به دلیل این كه فاطمهزهرا غیر از مقام نبوت و امامت از همه شئون ولایت الهی برخوردار است، از امامصادق(ع) نقل شده كه در زیارت آن حضرت چنین گفته شود:
« … و زعمنا انا لك اولیاء، و مصدقون و صابرون لكل ما أتانا به ابوك، و أتانا به وصّیه ع فانّا نسألك ان كنّا صدقناك الّا الحقتنا بتصدیقنا لهما لنبشّر انفسنا بانّا قد طهر نابولایتك»[10]
در این آموزه متعالی امام صادق(ع) به ما آموخت، این باور اعتقادی و ایمانی كه از محبان فاطمهزهرا(س) هستیم و به تمام آنچه رسولخدا آورده و وصی او به ما رسانده ایمان داریم، به ساحت قدس فاطمی عرضه بداریم، و از او بخواهیم كه این باور ایمانی پیوند داشته، و به خود بشارت دهیم كه با زمزم زلال ولایت فاطمه از هرگونه بند و قید و آلودگی پاك شدهایم.
و خلاصه پیام این فراز نورانی این است كه ولایت اهلبیت بخصوص ولایت فاطمهزهرا(س) موجب طهارت انسان میگردد، و درك ژرفای این حقیقت در نگاه عارفانه بدین كه ولایت از شئون توحید است، زیرا حقیقت ولایت فیض مطلق و پرتوی از وحدت مطلقه است.[11] و این سخن در واقع بازتاب عرفانی آموزههای دینی است كه ولایت را ادامة توحید دانسته است.[12] و در زیارت جامعه كبیره كه درسنامه اهلبیت شناسی است این حقیقت به صراحت چنین آمده:«و جعل صلواتنا علیكم و ماخصنا به من ولایتكم طیبا لخلقنا، و طهارة لانفسنا و تزكیة لنا، و كفارة لذنوبنا»[13] براساس این گونه آموزههای متعالی به روشنی معلوم میشود همان طور كه انسان با زمزم توحید از آلودگی شرك پاك میشود، با كوثر ولایت نیز از آلودگی ناپسند اعتقادی پاكیزه، و از قید و بند باورهای توهمات نادرست رهایی مییابد. به همین دلیل مولوی گفته است:
زین سببب پیغمبر با اجتهاد
گفت هركاو را منم مولا و دوست
كیست مول آنكه آزادت كند
چون به آزادی نبوت هادی است
ای گروهی مؤمنان شادی كنید
نام خود و آن علی مولا نهاد
ابن عمّ من علی مولای اوست
بند رقیّت ز پایت بركند
مؤمنان را ز انبیاء آزادی است
همچو سرو سوسن آزادی كنید[14]
گفتنی است كه برخلاف تصور برخی، مولوی در این اشعار در صدد این نیست كه بگوید مولا به معنای دوست است، بلكه در مقام طرح این نكته است كه مولا گرچه به معنای دوست هم آمده ولی مفهوم فراتر از دوستی دارد و آن این كه مولا كسی است كه انسان از قید بندگی غیر خدا آزاد نموده و او را به راه راست هدایت میكند. چون جای تردید نیست این كه رسولخدا(ص) در حدیث غدیرخم فرمود:«من كنت مولاه فهذا علی مولاه» كلمه مولا درباره رسول خدا معنا و مفهوم فراتز از دوست دارد چون رسول خدا نه تنها محبوب مردم بلكه سرپرست و حاكم و اختیار و اولی به تصرف در امور آنان بوده همین معنا برای مولا درباره علی(ع) مقصود پیامبر بوده است چون هیچ كس نمیتواند ادعا كند كه كلمه مولا در این جمله درباره پیامبر معنای وسیعتر از آن كلمه درباره علی(ع) دارد، پس كلمه مولای به همان مفهوم و معنای كه درباره پیامبر آمده درباره علی(ع) همان معنا را میرساند، و به نظر میرسد كه مولوی درصدد القاء این حقیقت است، و بدیهی است كه هرگاه انسان از بندگی غیرخدا رهایی یافت در واقع از هرگونه قید و بند و آلودگی پاك میشود، و این همان نكتهای است كه قبلا اشاره گردید كه ولایت مایه طهارت انسان میگردد، و این جاست كه معلوم میشود كوثر ولایت فاطمی همانند زمزم توحید مایه طهارت و پاكی و سعادت ابدی انسان است.
پی نوشت ها:
[1]. انسان كامل در نگاه امام خمینی، ص96؛ آموزه مهدویت در عرفان اسلامی، ص63.
[2]. ر،ك: مجمع البحرین، ج1ـ2، ص455.
[3]. اعراف، آیه196.
[4]. ر،ك: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص330. (به همین قلم)
[5]. تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص178.
[6]. ر،ك: مصباح الهدایه، ص36.
[7]. و شما را جز خدا سرپرست نیست. شورا، آیه31.
[8]. مائده، آیه55.
[9]. صحیفه امام، ج7، ص337.
[10]. ما پیش خود چنین عقیده داریم كه دوستان تو هستیم، و باور داریم و شكیبایم به تمام آن چه پدرت برای ما آورده و هم چنین آن چه را وصی او آورده است، اكنون از تو میخواهیم اگر به راستی در این عقیده به تو راست میگویم با همین راستگو ما، ما را به آن دو بزرگوار برسانی تا مژده دهیم خود را به این كه ما بوسیلة ولایت تو حتماً پاك شدهایم. تهذیب الاحكام، ج6، ص11.
[11]. امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص99 ص101.
[12]. مثلا در روایتی از امام باقر(ع) ذیل آیة فطرت نقل شده كه فرمود:«هی لاالهالا الله محمد رسولالله، علی امیرالمؤمنین ولیالله، الی هاهنا التوحید» تفسیر البرهان، ج4، ص344.
[13]. صلواتهای ما كه بر شما اهلبیت میفرستم و آنچه از ولایت شما به ما عنایت گردیده، سبب طهارت خلقت، و پاكی نفس، و تنزیه ما ن كفاره گناهان ما قرار داده شده. من لایحضره الفقیه، ج2، ص613.
[14]. مثنوی معنوی، دفتر ششم، ص1105.
فرم در حال بارگذاری ...