بیشک در پرتو حج و برنامههای آن است که اجتماع میلیونی مسلمانان شکل میگیرد و نیز از لحاظ موقعیت زمانی، حج، بهترین زمان برای اعلام و اعلان پذیرش ولایت امام زمان (عج) از طرف حاجیان است. بر این اساس رسالت مهم حاجیان که لازم است بدان پایبند باشند تا حج خویش را مزین به شاخصههای حج ابراهیمی کنند، به قرار ذیل است:
اولاً، به امام زمان (عج) معرفت کامل پیدا کنند؛
ثانیاً، اعلان و اعلام ولایت امام زمان (عج) کنند و بدان اعتقاد قوی داشته باشند؛
ثالثاً، دوستی خود را نسبت به امام زمان (عج) اعلان کنند؛
رابعاً، در انجام دادن حج به این مسئله باور داشته باشند که امامزمان (عج) ناظر بر اعمال آنهاست؛
خامساً، نصرت و یاری خویش را به امام زمان خود (عج) اعلام کنند.
چنانکه در این زمینه «فضیل» نقل میکند که امام باقر (ع) به مردمی که گرد کعبه طواف میکردند، نگاه کرد و فرمود:« در زمان جاهلیت نیز اینگونه طواف میکردند. همانا مردم دستور دارند که گرد کعبه طواف کنند و سپس سوی ما بیایند و دوستی خود را به ما اعلام دارند و یاری خود را نسبت به ما عرضه کنند. سپس این آیه را [که دعای حضرت ابراهیم (ع) درباره ذریهاش بود] قرائت فرمود: فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ ؛ تو دلهای گروهی از مردم را متوجه آنها ساز (ابراهیم: ٣٧)؛ نَظَرَ إِلَی النَّاسِ یَطُوفُونَ حَوْلَ الْکَعْبَة فَقَالَ هَکَذَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی الْجاهِلِیَّة إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَنْفِرُوا إِلَیْنَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَة فَاجْعَلْ أَفْئِدَة مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِم »(کافی، ج١، ص٣٩٢)
«ابوحمزه ثمالی» نیز میگوید:«بر حضرت ابوجعفر (ع) داخل شدم. آن حضرت بر دری که به سمت مسجد باز میشد، نشسته بود و به مردمی که طواف میکردند، مینگریست. حضرت به من فرمود: «ای ابوحمزه! این مردم به چه امر شدهاند؟» من ندانستم چه جواب بگویم و از جواب فرو ماندم. خود حضرت فرمود: «ایشان مأمورند که این سنگها را طواف کنند، سپس نزد ما آیند و دوستی خود را به ما نشان دهند؛ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی الْبَابِ الَّذِی إِلَی المَسْجِدِ وَ هُوَ یَنْظُرُ إِلَی النَّاسِ یَطُوفُونَ فَقَالَ یَا أَبَا حَمْزَة بِمَا أُمِرُوا هَؤُلَاءِ قَالَ فَلَمْ أَدْرِ مَا أَرُدُّ عَلَیْهِ قَالَ إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَذِهِ الْأَحْجَارِ ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُم »(عللالشرایع، ج٢، ص۴٠۶)
«ابوعبیده» میگوید: شنیدم امام باقر (ع) وقتی مردم را در مکه دید و کارهای آنها را ملاحظه کرد، فرمود: «این کارها مانند کارهای دوران جاهلیت است. به خدا مأمور بدان نیستند. آنچه دستور دارند این است که حج را انجام دهند و به نذر خود وفا کنند و نزد ما آیند و ولایت خود را به ما اظهار کنند و نصرت خود را در اختیار ما گذارند؛ وَ رَاَی النَّاسَ بِمَکَّة وَ مَا یَعْمَلُونَ قَالَ فَقَالَ فِعَالٌ کَفِعَالِ الْجاهِلِیَّة أَمَا وَ اللهِ مَا أُمِرُوا بِهَذَا وَ مَا أُمِرُوا إِلَّا أَنْ یَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ فَیَمُرُّوا بِنَا فَیُخْبِرُونَا بِوَلَایَتِهِمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُم»(کافی، ج١، ص٣٩٢). روایت مذکور، به این نکته توجه میدهد که حجِ بدون امامت و بدون پذیرش ولایت با حجی که انسانها در دوران قبل از اسلام انجام میدادند، هیچ تفاوتی ندارد. بلکه با پذیرش ولایت و امامت است که حج راستین محقق میشود و از فضای تاریک جاهلیت به فضای روشن اسلام منتقل میشود. همین نکته را میتوان در معرفت و شناخت امام نیز تجربه کرد؛ یعنی انسان با معرفت به امام و پیبردن به جایگاه او، از زندگی ظلمانی و جاهلی به زندگی روشن و بالنده خواهد رسید؛ چنانکه رسول گرامی اسلام (ص) میفرماید: «مَن ماتَ وَ لَیسَ لَهُ اِمام مِن وُلدی ماتَ میتة الجاهلیة ؛ هرکسی بمیرد و امامی از فرزندان مرا قبول نکند، به مرگ جاهلیت مرده است»(مسند الامام الرضا ع ، ج١، ص٩١)
«سدیر» از امام باقر (ع) نقل میکند:« ابْدَءُوا بِمَکَّةَ وَ اخْتِمُوا بِنَا ؛ به مکه آغاز کنید، و به ما ختم نمایید»(من لا یحضره الفقیه، ج٢، ص۵۵٨)
همچنین حضرت فرمودند:«یَنْبَغِی لِلنَّاسِ أَنْ یَحُجُّوا هَذَا الْبَیْتَ وَ أَنْ یُعَظِّمُوهُ لِتَعْظِیمِ اللهِ إِیَّاهُ وَ أَنْ یَلْقَوْنَا أَیْنَمَا کُنَّا نَحْنُ الْأَدِلَّاءُ عَلَی الله ؛ سزاوار است که مردم، این خانه (کعبه) را زیارت کنند و او را بزرگ شمارند؛ چون خدایش بزرگ دانسته است و ما را در هر کجا بودیم، ملاقات کنند که ما راهنمایان به سوی خداییم»(بحارالانوار، ج۶۵، ص٨۶)
امام باقر (ع) در روایت دیگری میفرماید:«همانا مردم مأمور شدند که نزد این سنگها (کعبه) آیند و گرد آن طواف کنند. سپس نزد ما آیند و ولایت خود را به ما اعلام دارند و همین است گفته خدا «و من هر که را توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، میآمرزم» (طه: ٨٢) آنگاه با دست به سینهاش اشاره کرد و فرمود: «به سوی ولایت ما رهبری شود ؛ إِنّما أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ لَنَا وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ إِلَی وَلَایَتِنَا»(کافی، ج١، ص٣٩٣)
در ملاقاتی که بین امام سجاد (ع) و «زهری» صورت گرفت به خوبی وضعیت کسانی که حجشان دارای شاخصههای حج ابراهیمی نیست، روشن میشود. در روایت چنین آمده است: امام سجاد (ع) در عرفات به زهری فرمود: «ای زهری! چه قدر سر و صدا زیاد است و چه قدر حاجی اندک است!» زهری گفت: «همه این جماعت حاجیاند، آیا اندکاند؟»
فرمود: «ای زهری! صورت خود را نزدیک من بیاور».صورتش را به سوی آن حضرت خم کرد و حضرت دست مبارکش را به صورت او کشید. سپس فرمود: «به مردم نگاه کن» . زهری گفت: «همه ایشان را میمون دیدم. در بین ایشان از هر ده هزار نفر یکی به صورت انسان بود» . سپس به من فرمود: «نزدیک بیا» . نزدیکش رفتم. دستش را به صورتم کشید و فرمود: «نگاه کن» . زهری گفت: «همه مردم را به شکل خوک دیدم» . سپس به من گفت: «نزدیک بیا» . دستش را به صورتم کشید. همه آنان را چهارپا دیدم، مگر تعداد اندکی که به صورت انسان بودند. گفتم: «پدر و مادرم فدایت باد. نشانههایت مرا به وحشت انداخت و کارهای عجیبت مرا دچار حیرت کرد» . فرمود: «ای زهری! حاجی نیست از این جمعیت فراوان، مگر تعداد اندکی که بین این مردم دیدی» . سپس فرمود: «دستت را به صورتت بکش» . دستم را به صورت خود کشیدم. ملاحظه کردم که همه آنان مثل اول، انساناند ؛قَالَ عَلِیُّبْنُالحُسَیْنِ ع وَ هُوَ وَاقِفٌ بِعَرَفَاتٍ لِلزُّهْرِی: . . . یَا زُهْرِی مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِیجَ! فَقَالَ الزُّهْرِی: کُلُّهُمْ حُجَّاجٌ، أَ فَهُمْ قَلِیلٌ. فَقَالَ لَهُ: یَا زُهْرِی أَدْنِ لِی وَجْهَکَ. فَأَدْنَاهُ إِلَیْهِ، فَمَسَحَ بِیَدِهِ وَجْهَهُ، ثُمَّ قَالَ: انْظُرْ. [فَنَظَرَ] إِلَی النَّاسِ، قَالَ الزُّهْرِی: فَرَأَیْتُ أُولَئِکَ الخَلْقَ کُلَّهُمْ قِرَدَة، لَا أَرَی فِیهِمْ إِنْسَاناً إِلَّا فِی کُلِّ عَشَرَة آلَافٍ وَاحِداً مِنَ النَّاسِ. ثُمَّ قَالَ لِی: ادْنُ مِنِّی یَا زُهْرِی. فَدَنَوْتُ مِنْهُ، فَمَسَحَ بِیَدِهِ وَجْهِی ثُمَّ قَالَ: انْظُرْ. فَنَظَرْتُ إِلَی النَّاسِ، قَالَ الزُّهْرِی: فَرَأَیْتُ أُولَئِکَ الخَلْقَ کُلَّهُمْ [خَنَازِیرَ، ثُمَّ قَالَ لِی: أَدْنِ لِی وَجْهَکَ. فَأَدْنَیْتُ مِنْهُ، فَمَسَحَ بِیَدِهِ وَجْهِی، فَإِذَا هُمْ کُلُّهُمْ] ذِئْبَة إِلَّا تِلْکَ الخَصَائِصَ مِنَ النَّاسِ نَفَراً یَسِیراً. فَقُلْتُ: بِأَبِی وَ أُمِّی یَا ابنرَسُولِ اللهِ قَدْ أَدْهَشَتْنِی آیَاتُکَ، وَ حَیَّرَتْنِی عَجَائِبُکَ! قَالَ: یَا زُهْرِی مَا الحَجِیجُ مِنْ هَؤُلَاءِ إِلَّا النَّفَرُ الْیَسِیرُ الَّذِینَ رَأَیْتَهُمْ بَیْنَ هَذَا الخَلْقِ الجَمِّ الْغَفِیرِ. ثُمَّ قَالَ لِی: امْسَحْ یَدَکَ عَلَی وَجْهِکَ. فَفَعَلْتُ، فَعَادَ أُولَئِکَ الخَلْقُ فِی عَیْنِی نَاساً کَمَا کَانُوا أَوَّلاً »(التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری، ص۶٠۶) آنچه از سخنان امام سجاد بر میآید این است که حضرت، این مطلب را به زهری فهماندند که گرچه جمعیت حاضر در عرفات خیلی زیاد است، لیکن حقیقت افراد را باطن آنها میسازد، نه ظاهرشان. ممکن است افراد در سرشماری و آمار ظاهری، به حساب بیایند، ولی در سرشماریای که مربوط به اسرار حج است، انسان نباشند و این بحث گرچه در باب حج مطرح است، لیکن به سرّ ولایت برمیگردد، نه سرّ حج. مگر آنکه بگوییم بدان سبب که ولایت بر اعمال و عبادات سایهافکن است، حقیقت ولایت در سرّ اعمال و عبادات ظهور میکند. آنها ممکن است برای خدا و با مال حلال به مکهروند، مناسک حج و زیارت را هم به حسب ظاهر طبق دستور فقهیشان انجام دهند، اما وقتی فقه و احکامشان را از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نمیگیرند و به رهبری ائمه اطهار علیهم السلام ایمان ندارند و به ولایت تکوینی و تشریعی آنان معتقد نیستند، باطنشان انکار ولایت است و به صورت حیوان ظهور میکند. در نتیجه حج، زیارت، روزه و نماز آنان، عبادت مقبول نخواهد بود.
این صحنه گرچه در عرفات اتفاق افتاده است، لیکن ممکن است مشابه این در صفوف طولانی نمازهای جماعت هم اتفاق بیفتد و نمازگزار واقعی کم باشد. بنابراین ولایت نقش کلیدی دارد و در روایات آمده است که «والی» دلیل و راهنمای خطوط کلی دین است. اگر دین پایههایی دارد به نام نماز، روزه، زکات، حج و مانند آن، والی دلیل و راهنما بر آنهاست. مُجرِی، مفسّر، مبیّن و حافظ حدود احکام دین است. متخلفان را مجازات و امتثالکنندگان را تشویق و تأیید میکند و حدود الهی را حفظ مینماید. همانگونه که امیرمؤمنان علی (ع) در وصیتنامهاش فرمود:«وَ مُحَمَّداً (ص) فَلَا تُضَیِّعُوا سُنَّتَهُ أَقِیمُوا هَذَیْنِ الْعَمُودَیْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَیْنِ الْمِصْبَاحَیْنِ وَ خَلَاکُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا؛ و راجع به محمد (ص) سنّت و روش او را گم نکنید و از دست ننهید. این دو ستون دیانت را برپا دارید و این دو چراغ هدایت را برافروزید و از نکوهش برکنار باشید تا از حق نگریزید.»(کافی، ج1،ص292)
مراد از دو عمود و دو چراغ، قرآن و عترت است که وصیت فرمود: «این دو مشعل فروزان، قرآن و عترت (ولایت) را همچنان روشن نگاه دارید که کار و امور شما به دست اینان که رهبران الهیاند، انجام گیرد. اگر کسی به عمد حقیقت ولایت را رها کند، گرچه به نماز، روزه، زکات و حج عمل کند، چون فاقد آن سرّ است، قهراً انسانیت را هم از دست داده است؛ زیرا سرّ عبادات است که تربیتکننده و انسانساز است و اگر کسی به سرّ عبادت نرسد، انسان نیست»(عرفان حج، عبدالله جوادی آملی، ص٨٢. با اندکی تصرف)
فرم در حال بارگذاری ...