حسين بن علي (ع) به اصل امر به معروف و نهي از منكر تمسك كردند و اثبات نمودند كه من به اين دليل قيام كردم تا امر به معروف و نهي از منكر را زنده كنم او در زمان معاويه علائم و قرائني نشان ميداد كه معلوم بود خودش را براي قيام آماده ميكند. صحابه پيغمبر را در مني جمع كرد و براي آنها صحبت نمود. آنها را روشن كرد، حقايق را به آنها گفت و مفاسد اوضاع را برايشان نماياند. فرمود: شما هستيد كه چنين وظيفهاي داريد.حسين (ع) در اواخر عمر معاويه نامهاي به او مينويسد و او را زير رگبار ملامت خود قرار ميدهد و از آن جمله ميگويد: «معاويه بن ابي سفيان به خدا قسم من از اينكه الآن با تو نبرد نميكنم ميترسم در بارگاه الهي مقصر باشم .ميخواهد بگويد خيال نكن حسين امروز ساكت است درصدد قيام نيست من به دنبال يك فرصت مناسب هستم تا قيام من مؤثر باشد و مرا در راه آن هدفي كه براي رسيدن به آن كوشش ميكنم يك قدم جلو ببرد. اباعبدالله در بين راه و در مواقع متعدد به اين اصل تمسك ميكند و اسمي از اصل دعوت و بيعت نميبرد.عجيب اين است كه در بين راه هرچه قضاياي وحشتناكتر و خبرهاي مأيوس كنندهتر از كوفه ميرسد، خطبهاي كه حسين ميخواند از خطبه قبلي داغتر است بعد از رسيدن خبر شهادت مسلم ميفرمايند:«الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتناهي عنه ليرغب المؤمن في لقاءالله محقاً؛ آيا نميبينيد به حق عمل نميشود؟ آيا نميبينيد قوانين الهي پايمال ميشود؟ آيا نمي بينيد اين همه مفاسد پيدا شده و احدي نهي نميكند و احدي هم باز نميگردد؟ در چنين شرايطي يك نفر مؤمن بايد از جان خود بگذرد و لقاء پروردگار را در نظر بگيرد» در چنين شرايطي بايد از جان گذشت يعني امر به معروف و نهي از منكر، اينقدر ارزش دارد.در يكي از خطابههاي بين راه (بعد از تشريح اوضاع مي فرمايند: «اني لا اري الموت الا سعادة ولا الحيوة مع الظالمين الا برماً».ايها الناس در چنين شرايطي در چنين اوضاع و احوالي من مردن را جز سعادت نميبينم من مردن را شهادت در راه حق ميبينم يعني اگر كسي در راه امر به معروف و نهي از منكر كشته شود، شهيد شده است من زندگي كردن با ستمگران را مايه ملامت ميبينم روح من روحي نيست كه با ستمگر سازش كند.از همه بالاتر صريح تر آن وقتي است كه ديگر اوضاع صد در صد مأيوس كننده است آن وقتي است كه به مرز عراق وارد شده و با لشكر حر بن يزيد رياحي مواجه شده است هزار نفر مأمورند كه او را تحت الحفظ به كوفه ببرند، در اينجا حسين بن علي (ع) خطابه معروفي را كه مورخين معروفي امثال طبري نقل كردهاند، ايراد و در آن به سخن پيامبر تمسك ميكند؛ يعني به اصل امر به معروف و نهي از منكر تمسك مينمايد:«ايها الناس من رأي سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام الله، ناكثاً لعهدالله، مستأثراً لفيء الله، متعدياً لحدود الله فلم يغير عليه بقول ولا بفعل كان حقاً علي الله ان يدخله مدخله الا و ان هؤلاء القوم قد احلوا حرام الله و حرموا حلاله و استأثروا فيءالله».يك صغرا و كبري كامل ميچيند. طبق قانون معروف اول يك كبراي كلي را ذكر ميكند: ايها الناس پيغمبر فرمود: هرگاه كسي حكومت ظالم و جائري را ببيند كه قانون خدا را عوض ميكند، حلال را حرام و حرام را حلال ميكند، بيت المال مسلمين را به ميل شخصي مصرف ميكند، حدود الهي را برهم ميزند، خون مردم مسلمان را محترم نميشمارد، و در چنين شرايطي ساكت بنشيند، سزاوار است خدا (حقاً خدا چنين ميكند يعني در علوم الهي ثابت است چنين ساكتي را به جاي چنان جائر و جابري ببرد.بعد صغراي مطلب را ذكر ميكند: ان هؤلاء… اينها كه امروز حكومت ميكنند (آل اميه ، همين طور هستند. آيا نميبينيد حرامها را حلال و حلالها را حرام كردند؟ آيا حدود الهي را به هم نزدند، قانون الهي را عوض نكردند؟ آيا بيت المال مسلمين را دراختيار شخصي خودشان قرار ندادند و مانند مال شخصي و براي خودشان مصرف نميكنند؟ بنابر اين هر كس كه در اين شرايط ساكت بماند، مانند آنهاست بعد تطبيق به شخص خود ميكند «و انا احق من غير» من از تمام افراد ديگر براي اين كه دستور جدم را عملي كنم شايسته ترم ابا عبدالله (ع) در چنين جرياني ثابت كرد كه به خاطر امر به معروف و نهي از منكر، به خاطر اين اصل اسلامي ميتوان جان عزيزان و مال و ثروت داد.چه كسي توانسته است در دنيا به اندازه حسين بن علي (ع) به اصل امر به معروف و نهي از منكر ارزش بدهد؟ معني نهضت حسيني اين است كه امر به معروف و نهي از منكر آن قدر بالاست كه تا اين حد در راه آن ميتوان فداكاري كرد.«اشهد انك قد اقمت الصلوة و اتيت الزكوة و امرت بالمعروف و نهيت عنالمنكر و جاهدت في الله حق جهاده «شهادت ميدهم كه تو اقامه نماز كردي و زكات دادي و امر به معروف و نهي ازمنكر كردي و در راه خدا جهاد نمودي و حق جهاد را به جا آوردي »
فرم در حال بارگذاری ...