تحلیل عرفانی مسئله
این مسئله که وجود فاطمه زهرا(س) مشکات نور خدا در نظام هستی است، حقیقتی است که درک ژرفای آن از یک سو نیازمند دقت مضاعف و طهارت اندیشه از وسوسههایی است که باعث ایجاد تردید در پذیرش این گونه حقایق می گردد؛ و از سوی دیگر آشنائی با مبنای عرفانی و برخی آموزههای دینی است که براساس آنها درک
براساس آن چه در آموزه های عرفانی در باب جایگاه انسان کامل در نظام هستی بیان شده ژرفای این حقیقت که فاطمه زهرا سلاماللهعلیها مشکات نور خدا در جهان است به خوبی نمایان خواهد شد، نگارنده در این باره در جای خود به تفصیل بحث نموده،[1] ولی در اینجا به اختصار به چند نکته اشاره می گردد:
الف) عارفان معتقداند آن گاه که براساس حکمت بالغه اراده خداوند حکیم بر ایجاد هستی تعلق گرفت و خواست که از رهگذر آفرینش عالم آینه تمام نمای به نام انسان کامل بیافریند تا اسماء و صفات خود را در وجود آن مظهر تماشا نماید، با اسم شریف الله عالم و نشئه هستی را آفرید، و نور وجود خویش را به گستره هستی بگسترانید.[2]
این گفته در واقع همان حقیقتی است که در آیه «الله نور السماوات و الارض» بدان اشاره گردیده و در نهج البلاغه نیز چنین آمده: «الحمدلله المتجلی لخلق بخلقه».[3]
ب) نکته دیگر اینکه عالم بدون وجود انسان کامل مثل کالبد بی روح، و آینه ی ناصاف بود که نمی توانست جلوه گاه الهی باشد، و حق تعالی اسماء و صفات خود را در آن مشاهده نماید. در حالی که مقصود از آفرینش عالم ظهور نور وجود حق در مظاهر هستی بوده است، و وجود عالم بدون انسان کامل این هدف متعالی را تأمین نمی توانست. مشیت حق تعالی بر آن شد تا آینه وجود عالم را صفا بخشد و در کالبد بی جان جهان روح بدمد. از این رو انسان کامل را آفرید که آدم (ابوالبشر) اولین جلوه زمینی انسان کامل است[4] و زمینه ساز وجود عینی و خارجی مصداق اصلی انسان کامل (مقام ختمی مرتب و اهل بیت ع) است، و از رهگذر صلب او نور وجود انسان کامل که مظهر اسم اعظم الهی است در عالم عینی متجلی گردد، چون همان طور که در جای خود به تفصیل بیان شده[5] مصداق حقیقی انسان کامل وجود نازنین ختمی مرتبت است و سایر انبیاء و اولیا از باب الحاق کامل به اکمل به او محلق و به تبع او مصداق انسان کامل اند. از این رو ایجاد عالم و آدم در واقع زمینه ساز و مقدمه ایجاد اوست لذا خود خطاب به امیرمومنان فرمود:«یا علی لولا نحن ما خلق الله آدم ولاالحوا، و لاالسماء و لا الارض».[6]
ج) عارفان براین باور تاکید دارند که در پی خلقت انسان کامل، آفرینش تکمیل گردید، چون او به منزله روح عالم ومدبر هستی است وهمان طور که با وجود روح بدن کامل و تدبر و تصرف و حفظ می شود با وجود عینی انسان کامل عالم خلقت کامل شده است، ازاین رو انسان کامل نسبت به عالم مثل نگین انگشتر نسبت به انگشتر است، و همان گونه که نگین محل نقش و علامت شاهانه است که شاهان گنجینه های، جواهر مملکت را با آن مهر و موم می کنند تا از هرگونه خطر مصون بماند، انسان کامل نیز به عنوان خلیفه خداوند نگین انگشتر هستی و حافظ و نگاهدارنده عالم وجود است و تا مادامی که انسان کامل در زمین وجود دارد عالم وعالمیان از هرگونه نابودی مصون خواهند بود. چه اینکه انسان کامل برای خداوند به منزله عدسی چشم است که دیدن و مشاهده اشیاء با آن انجام میگیرد آن را «انسان العین» گویند. خداوند نیز به واسطه انسان کامل به سوی آفریدگان دیگر نظر رحمت دارد و در پرتو وجود اوست که عالم وآدم فیض ورحمت وجود و کمالات وجودی را دریافت میکنند.[7] [8]
د) با توجه به آموزه های عرفانی یاد شده درباره نقش انسان کامل در نظام هستی درک این مسئل که فاطمه زهرا سلام الله علیها مشکات نور خداوند در عالم وجود است آسان خواهد شد، زیرا چنان که اشارت رفت عالم بدون انسان کامل همانند آینه غیرشفاف است که نمیتواند چهره و صورتی را در خود نمایان و نشان دهد، ولی انسان کامل چون آینه شفاف و صیقل خورده ای است که میتوان نور وجود حق تعالی به طور کامل در آن تجلی و نمایان گردد و از همین روست که فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به عنوان مصداق بارز انسان کامل مشکات نور خدا در نظام هستی و آینه تمام نمای اسماء و صفات الهی است به این دلیل است وقتی از امام صادق(ع) پرسیده شد چرا حضرت فاطمه زهرا نامیده شده؟ حضرت فرمود: «انّ الله خلقها من نور عظمته، فلما اشرقت اضاءت السموات و الارض بنورها و غشیت ابصار الملائکه و خرت الملائکة لله ساجدین و قالوا الهنا و سیدنا مالهذا النور؟ فاوحی الله الیهم هذا نور من نوری اسکنته فی سمائی، خلقته من عظمتی اخرجه من صلب نبی من انبیائی افضله علی جمع الانبیاء و اخرج من ذلک النور ائمة یقومون بامری یهدون الی حقی و اجعلهم خلفائی فی ارض بعد انقضاء وحی»[9]
در این روایت تصریح شده که خداوند فاطمه را از نور عظمت خود آفریده است وقتی آن نور عظمت الهی جلوه نمود عالم هستی با آن نور روشن گردید و از شدّت نور آن دیدة فرشتگان تیره و تارک گردید و در پیشگاه خداوند مدهوش بر زمین افتادند، و از آن نور پرسیدند، خداوند به آنان وحی فرمود آن نور جلوهای از انوار خودش است که در ملکوت هستی جای داده شد، و از عظمت او آفریده شده و روزی از طریق صلب برترین انبیاء ظهور نموده و از طریق او نور امامان بوجود خواهد آمد که بعد از انقطاع وحی به عنوان جانشینان الهی احکام او را اجرا و بندگان او را هدایت خواهند کرد.
بنابراین فاطمه زهرا سلام الله علیها مشکات نور خداوند در ملک و ملکوت و به عنوان پاره وجود پیامبر مصداق انسان کامل است که عالم هستی در پرتوی وجود او روشن و نگین انگشتر آفرینش است. و آن چه عارفان در باب انسان کامل گفتهاند در وجود فاطمه زهرا(س) کاملا عینیت دارد. و در پرتو وجود او و ذریّه اوست که فیض خداند نصیب عالم و آدم شده و میشود. از این رو برخی از بزرگان نکته پرداز ضمن سرودهای زیبا در این باره گفته است:
مطلع نور ایزدی، مبدأ فیض سرمدی
جلوة او حکایت از خاتم انبیاء کند
لوح قدر بدست او، کلک قضا بشست او
تا که مشیت الهیّه چه اقتضا کند
در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان
در نشأت کن فکان، حکم بما تشا کند[10]
منابع:
[1]. انسان کامل در نگاه امام خمینی.
[2]. ر،ک: داود قیصری، شرح فصوص الحکم، ج1، ص 210 تا ص218. عبدالرحمن جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ص 84 ص85.
[3]. سپاس خدای را که با آفرینش خود بر آفریدگان تجلی کرد. خطبه 108.
[4]. قیصری، همان، ص 218 تا ص225 ؛ جامی، همان، ص85.
[5]. انسان کامل در نگاه امام خمینی. (به همین قلم)
[6]. یا علی اگر ما (پیامبر و اهل بیت ع) نبودیم خداوند عالم و آدم را نمی آفرید. عیون اخبار الرضا، ج1، باب 26، حدیث 22، ص262.
[7]. ر،ک: داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، فص آدمی، ص238 تا ص247.
[8]. این حقایق که درباره انسان کامل مطرح شده بازتاب عرفانی همان حقایقی است که در آموزه های دینی درباره پیامبر واهلبیت مطرح گردیده ودر روایات بخصوص زیارت جامعه کبیره به تفصیل بیان شده و ازآن میان در دعای عدیله درباره حضرت مهدی آمده است: «القائم المنتظر المهدی المرجی الذی ببقائه بقیت الدنیا بیمنه رُزق الورا و بوجوده ثبتت الارض والسماء. = قائم منتظر مهدی که چشم امید همه اوست ، ودرپرتو وجود او عالم برقرار است وخلایق به طفیل وجود او روزی میخورند و به برکت وجود او آسمان و زمین استوار و پابرجاست» (مفاتیح الجنان، ص155)
[9]. دلیل زهرا نامیده شدن فاطمه(س) این است که خداوند متعال او را از نور عظمت خود آفرید، آن گاه که تجلی نمود، آسمان و زمین در پرتو نور وجود او روشن شد، و دیدگان فرشتگان بر اثر شدت شعاع آن نور تارک و بیفروغ شد، و آنها در پیشگاه خداوند به سجده افتادند و گفتند: خداوندا این چه نوری است؟ به آنان وحی شد: این نوری از انوار من است که از نور عظمت خود آن را آفریده و در آسمان مستقر نمودم تا زمانی که از صلب یکی از فرستادگان خود که برترین انبیای من است او را به دنیا خلق نمایم، و از نور وجود او امامانی را که امر من را اقامه و هدایت گران به سوی حق من اند، بیافرینم و آنها را جانشینان خود در زمین بعد از قطع وحی قرار دهم. علل الشرایع، ج1، باب143، حدیث1، ص213 ص214.
[10]. غروی اصفهانی، دیوان اشعار، ص39.
فرم در حال بارگذاری ...