ايمني
«كار» خود بنفسه ايمني است. ايمني فردي، ايمني خانوادگي، ايمني در محيط كار و ايمني در جامعه، همه در مرحله اول بسته به «كار» هستند.
اساس «فرهنگ ايمني» هر جامعه را «فرهنگ كاري» آن جامعه تعيين ميكند. بيكاري بزرگترين منشأ قتلها، خودكشيها، دزديها، خشونتها، حادثههاي ناگوار ديگر، است. جامعهاي كه افرادش به خصلت «كارگريزي» دچار باشند به هيچ وسيلهاي به نعمت با ارزش ايمني نميرسند مگر با ترويج و تشويق روح کارگرائي و اين فرهنگ تحقق نمييابد مگر روزي كه «افتخار به خوردن و خوابيدن» به «افتخار به كاركردن» تبديل شود.
ضرورت ايمني
قرآن:
بديهي است در نظر قرآن زيباترين و كاملترين و آرمانيترين زندگي، زندگي بهشتي است و شيرينترين و اساسيترين كمال بهشت، ايمني آن است:
ادخلوها بسلام آمنين:[1] داخل شويد به بهشت با سلامتي و ايمني.
يدعون فيها بكلّ فاكهة آمنين:[2] و ميخواهند در آنجا هر ميوهاي را در حالي كه ايمن هستند.
انّ المتقين في مقام امين:[3] پرهيزگاران در سكونتگاه ايمن، هستند.
بهشتيان از آسيب، آفت، بيم و هراس ايمن هستند:
لاخوف عليهم و لاهم يحزنون:[4] هراسي براي آنان نيست و نه غمگين ميشوند.
لايمسّهم السّوء و لا هم يحزنون:[5] هيچ آسيب و آفت به آنان نميرسد و نه غمگين ميشوند.
ادخلوا الجنة لاخوف عليكم و لا انتم تحزنون:[6] داخل شويد به بهشت نه هراسي براي شما هست و نه غمگين ميشويد.
و در زندگي دنيوي بزرگترين ويژگي جامعه آرماني اسلام ـ از نظر سني و شيعه ـ پس از ظهور مهدي ـ عليه السلام ـ ، ايمني آن جامعه است كه:… «وليبدّلنهم من بعد خوفهم امناً»:[7]و تبديل ميكند جامعهشان را پس از بيم و هراسي كه داشتهاند به ايمني.
آيهها به محور ايمني در قرآن زياد است و بايد گفت اساساً اسلام يعني ايمني دنيا و آخرت.
حديث:
بهتر است پيشاپيش به معني سه واژه توجه شود:
1ـ اَمان: ايمن بودن:
الف) ايمن بودن ازحوادثي كه صحت بدن را تهديد ميكنند اعم از بيماري يا حادثههاي فيزيكي.
ب) ايمن بودن از ناگواريهاي خانوادگي.
ج) ايمن بودن از گرفتاريهاي اجتماعي اعم از ناگواريهائي در فرهنگ عمومي و گرفتاريهاي فردي: امنيت فرهنگي و اجتماعي.
2ـ عافيت: درست همان معني و كاربرد «امان» را دارد.
3ـ فراغ: اين واژه دوكاربرد دارد:
الف) فراغ: بيكاري ـ اتلاف وقت و بطالت ـ بي شغلي ـ كه در برگهاي پيش بحث شد.
ب) فراغ: به همان معني و كاربرد كلمه «اَمان» و همين كاربرد در اين بخش مورد نظر است.
با اينكه خود لفظ «اَمان» شامل صحت بدن نيز هست گاهي در حديثها اين دو در عرض هم قرار ميگيرند. و اين به دليل اهميت بيشتر صحت بدن است زيرا بيمار بودن دردناكتر از (مثلاً) نداشتن يك دست است. فرد ميتواند در صورت فقدان يك دست با برخورداري از صحت بدن يك زندگي نسبتاً خوبي داشته باشد ليكن فردي كه دچار بيماري دائمي باشد زندگي برايش تلختر و دشوارتر است.
آيا از اين ديدگاه ميتوان گفت «ايمني بهداشتي» بر «ايمني حفاظتي» اولويت و ترجيح دارد؟ شايد نتوان پاسخ قاطع داد ليكن در مقام رتبه عملي وقتي كه سخن از ضرورت ايمني است ايمني بهداشتي مقدم است. اين نكته را از رديف شدن صحت بدن با لفظ ايمني در چند حديث مشاهده ميكنيم:
نعمتان مجهولتان الصّحة والامان:[8] رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: دو نعمت است كه قدرشان شناخته نميشود: صحت بدن و ايمني.
نعمتان مجهولتان الصّحة والفراغ:[9] امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: دونعمت است كه قدرشان شناخته نميشود: صحت بدن و ايمني.
نعمتان مغبون فيهما كثير من الناس:[10]الصحة و الفراغ: امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: دو نعمت است كه اكثر مردم درآن دو مغبون ميشوند (زيرا قدرشان را نميشناسند) صحت بدن و ايمني.
النعيم في الدّنيا الامن و صحة الجسم:[11] امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: برخورداري و بهرهمندي در دنيا ايمني و صحت بدن است.
قال النبي ـ صلي الله عليه و آله ـ : الحسنة في الدّنيا الصّحة والعافية:[12] پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: خيرو زيبائي و گوارائي دنيا صحت بدن و ايمني است.
در اين پنج حديث و امثالشان (كه خواهد آمد) اگر تنها لفظهاي «اَمان»، «فراغ»، «عافية» ميآمد كافي بود و صحت بدن را نيز از آنها ميفهميديم امّا همراهي لفظ صحت با آنها جهت اعلام اهميت سلامت بدن است.
و از ديدگاه ديگر: ايمني مصداقهاي متعدد دارد: ايمني فردي ايمني خانوادگي، ايمني فرهنگي، ايمني اجتماعي، ايمني بهداشتي و ايمني حفاظتي. و نظر به ويژگي ايمني بهداشتي و حفاظتي آنها را تحت عنوان «صحت بدن» نام بردهاند.
ضرورت ایمنی بهداشتی و حفاظتی
اكنون ضرورت هر دو ايمني ـ ايمني بهداشتي و ايمني حفاظتي ـ را از حديثهاي ديگر بشنويم:
قال الصادق ـ عليه السلام ـ : قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : نعمتان مكفورتان الاَمن و العافية:[13] امام صاق ميگويد: رسول خدا گفت: دو نعمت است كه شكرشان به جاي آورده نميشود: ايمني و عافيت.
در اين حديث «عافيت» تنها به معني صحت بدن آمده است.
عن ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ : قال: خمس خصال من فقد منهنّ واحدة لم يزل ناقص العيش، زايل العقل، مشغول القلب: فاولها صحّة البدن، والثانية الامن، والثالثة السعة في الرّزق، والرّابعة الانيس الموافق. قلت: وما الانيس الموافق؟ قال:الزّوجة الصالحة والولد الصالح والخليط الصالح. والخامسة و هي تجمع هذه الخصال. الدّعة:[14]
از امام صادق ـ عليه السلام ـ كه فرمود: پنج چيز است هر كس يكي ازآنها را نداشته باشد پيوسته بهرهاش از زندگي ناقص و عقلش زايل (حواسش جمع نخواهد بود) ودلش مشغول خواهد بود. اول صحت بدن، دوم ايمني، سوم وسعت روزي، چهارم انيس موافق.
گفتم: مراد از انيس موافق چيست؟ گفت: همسر صالح، فرزند صالح، دوست صالح. پنجم ـ و اين شامل آن چهار تا نيز هست[15] ـ با ديگران درگير نشدن.
سمعت الصّادق ـ عليه السلام ـ يقول: العافية نعمة خفيّة اذا وجدت نُسيت و اذا فقدت ذكرت:[16] شنيدم امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمود: ايمني نعمت خفيه است هرگاه وجود داشته باشد فراموش ميشود، و هرگاه از بين برود به ياد ميآيد.
سمعت الصادق ـ عليه السلام ـ يقول: العافية نعمة يعجز الشّكر عنها:[17] شنيدم امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: ايمني نعمتي است كه انسان از شكر آن عاجز است.
علي ـ عليه السلام ـ الصّحة بضاعة والتّواني اضاعة:[18] علي ـ عليه السلام ـ فرمود: صحت بدن سرمايه است و تنبلي ضايع كردن آن است.
علي ـ عليه السلام ـ : اغتنم صحّتك قبل سقمك:[19] علي فرمود: صحت بدنت را غنيمت دان قبل از آنكه دچار شود.
عيسي ـ عليه السلام ـ : الناس رجلان معافي و مبتلي فارحموا المبتلي واحمدو الله علي العافية:[20] مردم دو گروهاند: ايمن و گرفتار، برگرفتاران دلسوز باشيد و براي ايمني (خود و ديگران) خداي را حمد كنيد.
و نيز ميگويد: العافية ملك الخفي:[21] ايمني، پادشاهي اعلام نشده است.
زندگي يعني ايمني.
آيا براساس اين حديثها ـ و نيز بر اساس واقعيت ـ نميتوان گفت «زندگي مساوي است با ايمني» و «زندگي منهاي ايمني مساوي است با زندگي منهاي زندگي» ـ ؟ امام صادق ـ عليه السلام ـ در روايت ديگر ميفرمايد:
خمس من لم تكن له لم يتهنّ بالعيش: الصّحة والامن و الغني والقناعة والانيس الموافق:[22] كسي كه پنج چيز نداشته باشد توان بهرهمندي از زندگي نخواهد داشت: صحت بدن، توان مالي، قانع بودن، انيس موافق.
توضيح: قانع بودن يعني حريص نبودن. اگر ثروتمندترين فرد فاقد «روح قانع» باشد بهره لازم را از زندگي نميبرد.
در عبارت «امالي صدوق» به جاي جمله «لم يتهنّ: بي نيرو ميشود» جمله « لم يتهنّأ» آمده يعني هر كس فاقد اين پنج چيز باشد زندگي براي او گوارا نميشود.
رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: يا علي لاخير في… ولا في الحيات الاّ مع الصّحة:[23] اي علي خيري در زندگي نيست مگر با صحت بدن.
منابع و مأخذ:
[1]ـ سوره حجر، آيه 46.
[2]ـ سوره دخان،آيه 55.
[3]ـ سوره دخان، آيه 51.
[4]ـ سوره بقره، آيه 277 و درچندين آيه ديگر.
[5]ـ سوره زمر، آيه 61.
[6]ـ سوره اعراف، آيه 49.
[7]ـ سوره نور،آيه 55.
[8]ـ در برگهاي آغازين گذشت.
[9]ـ در برگهاي آغازين گذشت.
[10]. در برگهاي آغازين گذشت.
[11]ـ بحار، ج 81، ص 172 ـ معاني الاخبار، ص 230.
[12]ـ بحار، ج 81، ص 174.
[13]ـ بحار، ج 81، ص 170، خصال،ج 1، ص 19.
[14]ـ بحار، ج81،ص171 ـ خصال، ج1، ص 19.
[15]ـ يعني اگر كسي چهار نعمت مذكور را داشته باشد ليكن با ديگران در منازعه و درگيري باشد لذت آن چهارتا نيز مخدوش ميشود.
[16]ـ همان مرجع، ص 172.
[17]ـ همان مرجع.
[18]ـ همان مرجع، ص 173.
[19]ـ بحار،ج81، ص 173.
[20]ـ همان مرجع، ص 172.
[21]ـ همان، ص173.
[22]ـ بحار،ج 69، ص 369 ـ امالي صدوق، ص 175 ـ وسايل الشيعه، ج نكاح، باب تزويج المرئة لدينها، مانند اين حديث.
[23]ـ بحار، ج77، ص58 مكرر.
فرم در حال بارگذاری ...