اسرار نام های مکه
شهر مکه مهم ترین، شریف ترین و باعظمت ترین شهرهای جهان اسلام است که در سرزمین حجاز قرار گرفته است. مکه شهری است که در آن خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و اولین امام شیعیان، حضرت علی علیه السلام در آن پا به صحنه هستی گذارده اند. مکه رأس جهان هستی است و تمامی زمین از آنجا گسترش یافته است؛ مکه شهر بسیاری از انبیا و اولیاست. در روایات و آیات نام هایی برای مکه ذکر شده که هریک از آنها اشاره به بُعدی معنوی و روحانی دارد. در برخی احادیث برای مکه پنج اسم آمده است: ام القری، مکه، بکه، بسّاسه و ام رُحم.
امام صادق علیه السلام فرمود:«أَسْمَاءُ مَکَّهَ خَمْسَهٌ: أُمُّ الْقُرَی وَ مَکَّهُ وَ بَکَّهُ وَ الْبَسَّاسَهُ کَانُوا إِذَا ظَلَمُوا بِهَا بَسَّتْهُمْ أَیْ أَخْرَجَتْهُمْ وَ أَهْلَکَتْهُمْ وَ أُمُّ رُحْمٍ کَانُوا إِذَا لَزِمُوهَا رُحِمُوا ؛ نام های مکه پنج است: ام القری، مکه، بکه، بسّاسه یعنی نابود کننده، چون مردم وقتی در مکه ظلم می کردند آنان را بیرون می کرد و هلاک می ساخت و امّ رُحم چرا که هرگاه معتکف مکه می شدند مورد رحمت قرار می گرفتند.»(1)
در این حدیث به دو وجه تسمیه نام های مکه هم اشاره شده؛ یکی عنوان «بسّاسه» است؛ یعنی اگر کسی در مکه ظلمی کند، این شهر او را اخراج و هلاک می گرداند.عنوان دیگر «ام رحم» است و بدین معناست که اگر کسی ملازم این شهر شریف باشد، مورد رحمت الهی قرار خواهد گرفت. همین مضمون در حدیث دیگری هم آمده است: «رُوِیَ فِی أَسْمَاءِ مَکَّهَ أَنَّهَا مَکَّهُ وَ بَکَّهُ وَ أُمُّ الْقُرَی وَ أُمُّ رُحْمٍ وَ الْبَسَّاسَهُ کَانُوا إِذَا ظَلَمُوا بِهَا بَسَّتْهُمْ أَیْ أَهْلَکَتْهُمْ وَ کَانُوا إِذَا ظُلِمُوا رُحِمُوا ؛ نام های مکه پنج است: مکه، بکه، ام القری، ام رحم و بسّاسه. هرگاه مردم در مکه ظلم می کردند، آنان را هلاک می کرد و هر گاه ظلمی به آنها می شد مورد رحمت قرار می گرفتند.»(2)
در این حدیث نسبت به حدیث قبلی تفاوتی وجود دارد و آن این که هرگاه شخصی در مکه مظلوم قرار گیرد، مرحوم واقع می شود. در حالی که در حدیث سابق رحمت را برای ملازم مکه دانست. آن چه از این احادیث به دست می آید این است که این شهر مقدس نسبت به ظلم، بی تفاوت و خنثی نیست و نسبت به ظالم و مظلوم حساس است و در قبال هر دو عکس العمل خاصی از خود نشان می دهد. مواجهه او با ظالم، هلاکت و با مظلوم، رحمت است و این خاصیت شهری است که خدا به آن شرافت و قداست بخشیده است.
1- مکه
یکی از نام های این شهر مقدس، مکه است. درباره علت نامگذاری این شهر به نام مکه وجوه مختلفی بیان شده است:
الف: کلمه «مکه» از ریشه «المکُّ» است. این واژه در لغت به معنی نابود کردن است.دو احتمال در باره این وجه تسمیه وجود دارد؛ یکی این که اگر کسی به قصد ظلم و تجاوز به این شهر تعدی کند، نابود خواهد شد و شاهد دیگر این که اگر کسی به این شهر وارد شود، خداوند به برکت این شهر مقدس گناهان او را نابود می کند. امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمود: «لَا یَدْخُلُ مَکَّهَ رَجُلٌ بِسَکِینَهٍ إِلَّا غُفِرَ لَهُ … ؛ هرکس با آرامش وارد شهر مکه شود، گناهانش بخشیده می شود.» (3)
گفتنی است وجه تسمیه مذکور در منابع لغوی هم بیان شده بود. نکته جالب این که مکه بخشی از سرزمین پهناوری است که به آن «حجاز» گویند. واژه حجاز از نظر لغت از«حجز»، به معنای مانع شدن، دور کردن و جدا ساختن است؛ زیرا انسان را از شهوات و لذائذ دنیوی جدا و دور می کند. (4)
ب: واژه «مکه» از ریشه «مکا، یمکو، مکاءً» باشد. مکا در لغت به معنای سوت زدن است، در این زمینه هم دو احتمال وجود دارد: یکی این که کلمه «مُکّاء» نام پرنده ای است (5) که در سرزمین حجاز فراوان یافت می شد. از این پرنده به هنگام پرواز صدایی شبیه سوت شنیده می شد. احتمال دیگر آن است که علت نامگذاری این شهر این بوده که عده ای نزد کعبه می آمدند و در کنار آن، به جای نماز، دست و سوت می زدند. ظاهراً این عمل تا زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و تا ابتدای ظهور اسلام ادامه داشته است. در مجمع البیان آمده است: (6) «روایت شده است که هرگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مسجدالحرام نماز می گزارد، دو مرد در سمت راست او سوت می زدند و دو مرد دیگر در سمت چپ آن حضرت دست می زدند: تا نماز آن حضرت را برای او پریشان کنند. خداوند تمامی آنها را در جنگ بدر به هلاکت رساند.» این احتمال با روایتی تأیید می شود. از امام رضا علیه السلام نقل شده است:«وَ سُمِّیَتْ مَکَّهُ مَکَّهَ لِأَنَّ النَّاسَ کَانُوا یَمْکُونَ فِیهَا … ؛ از این جهت مکه، مکه نامیده شد، چون مردم در آنجا سوت می زدند ….»(7)
گفتنی است که واژه مکّه در قرآن تنها در یک آیه به کار رفته:«وَهُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَکَّهَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ وَکانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً ؛ اوست که چون در بطن مکه بر آنها پیروزیتان داد، دست آنها را از شما و دست شما را از آنها باز داشت، و خدا به کارهایی که می کردید آگاه و بینا بود.»(8)
این آیه در باره صلح حدیبیه نازل شده است و خداوند در این آیه هردو طایفه را از آزار و جنگ برحذر می دارد تا به صلح روی آورند. این صلح در منطقه ای به نام حدیبیه صورت گرفت. از آنجا که محل حدیبیه نزدیک مکه قرار دارد، به گونه ای که حتی بعضی گفته اند یکی از اراضی مکه بوده و جزء محدوده حرم است، در این آیه تعبیر به «بطن مکه» شده است. (9)
منابع
1-خصال صدوق، ص 278، روایت 22؛ فروع کافی، ج 4، ص 211، روایت 18؛ فقیه، ج 2، ص 257، روایت 2349
2-وسائل الشیعه، ج 9، ص 350، روایت 17658
3- فروع کافی، ج 4، ص 401
4- اللمع، ص 158.(معمولًا درباره وجه تسمیه حجاز این گونه می گویند که رشته کوه سراه از شمال تا جنوب در برابر دریای سرخ کشیده شده است. این کوه دو قسمت را از یکدیگر جدا کرده که در یک سو نجد و در سوی دیگر تهامه قرار گرفته و حجاز دقیقاً قسمتی است که به سوی غرب، یعنی دریای سرخ کشیده می شود. ر. ک: آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 32.)
5–لسان العرب، ج 13، ص 161
6-مجمع البیان، ج 4، ص813
7-علل الشرایع، ص 397، روایت1
8- فتح: 24
9-المیزان، ج 18، ص 288
ادامه دارد…….
فرم در حال بارگذاری ...