موضوع: "کتاب و کتابخوانی"
«فدک» بطورى که بسیارى از مورّخان و ارباب لغت نوشته اند: قریه اى آباد و حاصلخیزى بود در سرزمین حجاز نزدیک «خیبر» که میان آن و مدینه دو یا سه روز راه بود، بعضى این فاصله را یکصد و چهل کیلومتر نوشته اند، و در آن چشمه اى جوشان و نخل هاى فراوانى بود(1) و بعد از خیبر نقطه اتکاى یهودیان در حجاز به شمار مى رفت.
در این که چگونه «فدک» این آبادى خرم و سرسبز به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) منتقل شد، معروف چنین است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از آن که از فتح خیبر بازگشت خداوند رعب و وحشت را در قلوب اهل فدک که از یهودیان سرسخت بودند، افکند، آنها کسى را خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرستادند و با او صلح کردند در برابر این که نیمى از «فدک» را به آن حضرت(صلى الله علیه وآله) واگذار کنند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) از آنها پذیرفت و این صلح را امضا فرمود.
به این ترتیب «فدک» خالصه رسول الله(صلى الله علیه وآله) شد، زیرا طبق صریح قرآن مجید چیزى که به دست مسلمین بدون جنگ بیفتد منحصراً حق پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، و به صورت غنائم جنگى تقسیم نمى شود(2) و به این ترتیب پیامبر(صلى الله علیه وآله)«فدک» را در اختیار گرفت و درآمد آن را در مورد واماندگان در راه (ابن السبیل) و مانند آنها مصرف مى کرد.
این سخن را یاقوت حموى در «معجم البلدان» و ابن منظور اندلسى در «لسان العرب» و عده اى دیگر در کتاب هاى خود آورده اند.
طبرى نیز در تاریخ خود و ابن اثیر نیز در کتاب «کامل» به آن اشاره کرده اند.(3)
این را نیز بسیارى از مورّخان نوشته اند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حیات خود «فدک» را به بانوى اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام)بخشید.(4)
گواه روشن این واگذارى این که بسیارى از مفسّران از جمله مفسّر معروف جلال الدین سیوطى از علماى معروف اهل سنّت در تفسیر «درّ المنثور» در ذیل آیه 16 سوره اسراء، از ابوسعید خدرى نقل کرده که : چون این آیه نازل شد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فاطمه را طلبید و فدک را به او بخشید، عبارت حدیث چنین است:
«لَمّا نَزَلَ قَوْلُهُ تَعالى (وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ) اَعْطى رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) فاطِمَةَ فَدکاً; هنگامى که سخن خداى متعال نازل شد که : (اى پیامبر!) حق خویشاوندان نزدیک را بپرداز»، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به فاطمه(علیها السلام) فدک را بخشید».
در ذیل همان آیه روایت دیگرى از ابن عباس به همین مضمون نقل شده است.(5)
شاهد زنده دیگر بر این مدعا گفتار امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نهج البلاغه درباره فدک است که مى فرماید:
«بَلى کانَتْ فِی اَیْدینا فَدَک مِنْ کُلِّ ما اَظَلَّتْهُ السَّماءُ، فَشَحَّتْ عَلَیْها نُفُوسُ قَوْم، وَسَخَتْ عَنْها نُفُوسُ قَوْم آخَرِینَ، وَ نِعْمَ الْحَکَمُ اللهُ;(6) آرى، تنها از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، فدک در دست ما بود، ولى گروهى بر آن بخل ورزیدند، در حالى که گروه دیگرى سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند، و بهترین داور و حاکم خداست».
این سخن به خوبى نشان مى دهد که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) فدک در اختیار امیرمؤمنان على(علیه السلام) و فاطمه زهرا(علیها السلام) بود، ولى بعداً گروهى از بخیلان حاکم، چشم به آن دوختند، و على(علیه السلام) و همسرش بانوى اسلام به ناچار از آن چشم پوشیدند، و مسلّماً این چشم پوشى با رضایت خاطر صورت نگرفت، چرا که در این صورت خدا را به داورى طلبیدن و «نِعْمَ الْحَکَمُ اللهُ» گفتن معنا ندارد.
از علماى بزرگ شیعه نیز گروه زیادى روایات مربوط به این قسمت را در کتب معتبر خود آورده اند که از میان آنها علماى زیر را مى توان نام برد:
مرحوم کلینى در «کافى»; و مرحوم صدوق; و مرحوم محمّد بن مسعود عیاشى در تفسیر خود; و على بن عیسى اربلى در «کشف الغمه»; و گروه فراوان دیگر در کتب تفسیر و تاریخ و حدیث، که ذکر همه آنها بسیار به طول مى انجامد.
اکنون ببینیم چرا و به چه دلیل فدک را از فاطمه(علیها السلام) گرفتند.
منابع
1 . معجم البلدان، ماده فدک.
2 . حشر، آیه 6 و 7 .
3 . به کتاب جالب و جامع «فدک» نوشته علامه سیّد محمّد حسن قزوینى حائرى مراجعه شود.
4 . چون از آنِ پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بود.
5 . الدرّ المنثور، جلد 4، صفحه 177. این حدیث را عده اى از روات اهل سنّت مانند بزار، ابویعلى، ابن مردویه و ابن ابى حاتم از ابوسعید خدرى نقل کرده اند، به کتاب میزان الاعتدال، جلد 2، صفحه 288 و کنزالعمال، جلد 2، صفحه 158 مراجعه شود.
6. نهج البلاغه، نامه 45. (نامه معروف به عثمان بن حنیف).
یکی از مهمترین دغدغههای جوانان امروز و پدر و مادرهای آینده، طبیعتاً باید تربیت فرزند باشد؛ مسألهای که این روزها و با مشاهدهی وضعیت فرهنگی جامعه، حتی تبدیل به یک نگرانی شده است و اگر بخواهیم واقعاً برای این مسأله یعنی تربیت صحیح کودک و نوجوانمان وقت بگذاریم و به آن اهمیت دهیم، از ساعات خوابمانمان هم باید بزنیم! (1)
بمناسبت روز کتاب و کتابخوانی - یکی از مهمترین دغدغههای جوانان امروز و پدر و مادرهای آینده، طبیعتاً باید تربیت فرزند باشد؛ مسألهای که این روزها و با مشاهدهی وضعیت فرهنگی جامعه، حتی تبدیل به یک نگرانی شده است و اگر بخواهیم واقعاً برای این مسأله یعنی تربیت صحیح کودک و نوجوانمان وقت بگذاریم و به آن اهمیت دهیم، از ساعات خوابمانمان هم باید بزنیم! (1)
واضح است که بنا به توصیههای علمی و مبتنی بر اسلام تربیت کودک به سه دورهی هفت ساله تقسیم میشود(2) و برای هر دوره، اقدامات، دستورالعملها و شیوههای تربیتی مخصوصی -چه از احادیث معصومین(ع) و چه از توصیههای علمای دینی و اجتماعی- وارد شده است.
اگر از شرایط و نقش مهم اقتضائات اجتماعی و محیطی (اعم از خانواده، مهد، محیطهای آموزشی همچون مدرسه و مقاطع تحصیلی، مسجد و دوستان و…) بگذریم، به موارد مؤثرتری هم برای تربیت کودک خواهیم رسید که از جملهی آن مسألهی قصه و داستان است.
قصه و داستان یکی از مهمترین و بهترین روشهای تربیت غیرمستقیم کودک است، چرا که کودک و یا حتی نوجوانی که در اواخر دورهی اول و یا دوره دوم هفت سالهی تربیتی است، بنا بر طبیعت و فطرت خود به شدت نیاز به «فهمیدن» و «کشف کردن» دارد و به همین دلیل با دقت «میشنود» و به شدت «توجه میکند» تا به آنچه در اطرافش رخ میدهد آگاه شود و پدیدهها را کشف کند و چه بهتر است در این دوره تا هنوز گِلِ وجودیِ کودک و نوجوان ما، شکلپذیر است و میتوان به دور از نتیجهگیری مستقیم (که بعضاً باعث گریز و پسزدن تربیت میشود) کودک را برای مواجهه با دوران بلوغ عقلی، ورود به اجتماع و زمینهسازی برای کسب دانش و فهم دینی آماده کرد.
البته قصهگویی تا مدتها دچار یکسری مفاهیم خارجی و داستانهای وارداتی بود و با توجه به حساسیتی که درباره روند تربیتی کودک و نوجوان گفته شد و همه به آن واقف هستیم، انتخاب قصه و داستان درست و کارامد برای شرایط و جامعهی امروز بسیار مهم است. چرا که قصههای خوب، سازندهی شخصیت کودک است. همان قصههای قدیمی را که ما از مادر خودمان و از مادر بزرگ در کودکی شنیدهایم، امروز که مرور میکنیم، میبینیم در آنها چقدر حکمت و نکته برای زندگی وجود داشت! تا جایی که حتی بعضی از خصائص رفتاری و تفکّرات خودمان را که با دقت ریشهیابی میکنیم، به همان قصهها میرسیم.(3)
«دغدغهی شناخت دین و زمینههای پیدایش ایمان در کودک»، «آماده شدن او برای ورود به اجتماع» و حتی «تربیتِ نخبگانیِ کودک»، «آشنایی او با شخصیتهای علمی و ادبی و اندیشمندان ایرانی و اسلامی» و «القای ارزشها و خصائص اخلاقی مثبت و ایمانی در کنار مفاهیمی چون شجاعت، میهندوستی، بزرگاندیشی و بلندنظری و…» در صدر آمال و خواستههای پدران و مادران ایرانی و نیاز شایستهی نسل آیندهی ایران اسلامی است که برای دستیابی به این موارد نیاز به ابزارهای متناسب با آن است. اتفاقی که امروز و با مواجهه با نسل نوجوان کنونی، کمی ما را به فکر فرو برده است؛ بالاخص با طوفان فناوری و رسانه و عدم کنترل پیشرفت آن و غرق شدن در فضای مجازی؛ که باعث اشباع نسلی شد که نتیجهی آن بیتردید چیزی جز تنبلی، بیدغدغگی و راحتطلبی نخواهد بود؛ اتفاقی که کم و بیش شاهد آن هستیم و خواهیم بود و باید برای رفع این خطر، تعجیل کنیم!
القصه که کتاب و قصهگویی و آشنایی ناخودآگاه کودک با این دو مفهوم در کنار محتوای آنها (به جای تبلت و تلفنهای همراه هوشمند و بازیهایی مجازی که قدرت تفکر و تعمیق ذهن کودک را سلب میکند) بدون شک باعث پروراندن نسلی خواهد شد که به دنبال آگاهی نسبت به دین، تاریخ، تجربیات مثبت و زندگی و… هستند و به خوبی بدنبال چرایی و چیستی خواهند رفت؛ اتفاقی که امروزه اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی در دنیا بدنبال تحقق آن، برای نسل بعدی خود هستند!
مدتها بود که بنا بر همین دغدغه (یعنی کتاب و تربیت کودک) مشغول جستجو و پرسش از اساتید بودم. پس از رونمایی از تقریظ عجیب و تازهی رهبر انقلاب پیرامون یک کتاب داستانی برای کودک و نوجوان، این جرقه در ذهنم زده شد که حالا تقریباً پازلی برای دغدغهی ذهنی من شکل گرفته تا از کنار هم گذاشتن بیانات ایشان به سه کتاب مهم و کاربردی برسم؛ سه کتابی که میتوانند در کنار هم به نیازهای تربیتی ایرانی-اسلامی کودکانمان پاسخ دهند!
به زبان ساده اما با جامعیت، این سه کتاب ارزشمند را بررسی و معرفی میکنم. کتابهایی که انسانهای بزرگ و دغدغهمندی آنها را نگاشتهاند و بیانات و تعاریف و تقریظهای رهبر انقلاب درباره این کتب، آنها را ارزشمندتر کرد و حالا از مجموعهی بیاناتشان، آنها را به عنوان یک مجموعهی کامل تربیتی در اختیار شما قرار میدهم تا ویژگیهای منحصر به فرد این کتابها را بدانیم؛
* * *
کتاب «قصههای خوب، برای بچههای خوب»
کتابی است که مرحوم مهدی آذریزدی اولین جلدهای آن را در (حدود) سال 1336 نوشت و توسط انتشارات امیرکبیر در آن زمان منتشر شد. تقریباً میتوان گفت او، اولین نفری بود که در ایران به فکر نوشتن کتاب، برای کودک و نوجوان افتاد و به همین دلیل او را پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران مینامند. کاری که استاد آذریزدی کرد، یک کار ویژهای بود؛ به این دلیل که او، از خود چیزی ننوشت، بلکه متن سنگین و ثقیل ادبیات کهن پارسی را -که یک خوراک مفید اما پیچیده بود- به زبان روان و مناسب کودک و نوجوان، بازنویسی کرد.
بعدها این مجموعه، جلد به جلد کامل شد تا «قصههای خوب برای بچههای خوب» به جلد هشتم رسید و استاد آذریزدی در جلد اول قصههای کلیله و دمنه، در جلد دوم قصههای مرزباننامه، در جلد سوم قصههای سندبادنامه و قابوسنامه، در جلد چهارم قصههای مثنوی معنوی، در جلد پنجم قصههای قرآن، در جلد ششم قصههای شیخ عطار (یعنی قصههایی که از مثنویهای عطار جدا شدهاند)، در جلد هفتم قصههای گلستان و ملستان (کتابهایی که به تقلید از گلستان سعدی نوشته شده) و نهایتاً در جلد هشتم قصههای چهارده معصوم (ع) را به زبان امروزی، روان و مناسب کودک و نوجوان ایران اسلامی بازنویسی کرد.
رهبر انقلاب در دیدار با نخبگان استان یزد، زمانیکه متوجه حضور استاد آذریزدی در جمع میشوند، حق مطلب را درباره زحمات این نویسنده فقید تمام میکنند و جملاتی میگویند که گفتگو و جستجو دربارهی این کتاب ارزشمند به سرعت و برای بار دیگر بر سر زبانها میافتد: «…من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آنوقتی که کتاب ایشان درآمد - اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب» - من رفتم تورق کردم. بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ - میرسیدند، دوره هم دورهی طاغوت بود و همهی عوامل در جهت گمرهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد، اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم. به نظرم دو جلد یا سه جلد آنوقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم - حالا درست نمیدانم، یادم نیست - درآمد؛ بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم…»(4)
درست است که مجموعهی کامل این کتاب هشت جلد است و زیاد به نظر میرسد، اما هر جلد (در قطع رقعی و با حجم کم) به شکل جداگانه و موضوعی هم میتواند داستان و قصهی مناسبی برای کودکان و نوجوانان ما باشد و همانطور که رهبر انقلاب فرمودند این کتاب را برای فرزندانشان در آستانهی سن بلوغ میخواندند که به نظر میرسد این کتاب برای نوجوانان در هفت سال دوم مناسبتر است.
کتابی که داستانهای ارزشمند مثنوی را که گنجینهای از افکار و معارف الهی است(5) به زبان امروزی بیان میکند، روایتهای عبرتآموز، اخلاقی و پندآموز کلیله و دمنه را به زبان امروزی بیان میکند، قصههای گلستان سعدی را که زیباترین اندیشههای بشری و پیامهای بیتکلف و شفافی از منبع وحی را داراست(6) به زبان امروزی بیان میکند و کودک و نوجوان ما در مواجهه با حجم سنگین دادهها و اطلاعات فضای مجازی و به جای شخصیتها و انسانهای پوشالی و قهرمانان غربی غلو شده که در فضای مجازی آنها را بیش از حد دیده و میشناسد با ادبیات داستانی کهن پارسی مثل سندبادنامه و قابوسنامه و… آشنا میشود!
- دوره هشت جلدی این کتاب (و البته هر یک از تک جلدهای این کتاب را) میتوانید از وبگاه وزین پاتوق کتاب سفارش دهید.
* * *
کتاب «تن تن و سندباد»
نام و عنوان کتاب در همان ابتدا جلب توجه میکند؛ تنتن و سندباد دو شخصیت داستانی غربی و شرقی با کارایی متفاوت اما حالا در یک داستان جای گرفتهاند! کتابی که تحسین بسیاری را برانگیخت البته پس از رونمایی از تقریظ عجیب و منحصر به فرد رهبر انقلاب بر این کتاب.
اما این کتاب در خود چه دارد که اینقدر مورد توجه و استقبال قرار گرفته است؟ همانطور که کم و بیش گفتیم، دورهی نوجوانی، دورهی تفکر و فهمیدن فلسفهی زندگی است. دورهی بایدها و نبایدهاست. دورهی اندیشه است. دورهای است که نوجوان به من وجودی خودش و به چراها خیلی فکر میکند. زندگی چرا اینگونه است، من در آینده چرا باید آنگونه شوم، چرا اینطور فکر کنم، چرا این لباسها را بپوشم، چرا این غذاها را بخورم و… برای همین، سرمایهگذاری اصلی در دنیا، روی گروه سنی نوجوان انجام میگیرد.(7) حالا شما شرایط ابتدای سال 70 را در نظر بیاورید شرایطی که در بطن جامعه خبری (آنچنانی) از ماهواره، فضای مجازی، شبکههای اجتماعی، هالیوود (به شکل کنونی) و… نبود و درست در همان زمان رهبر انقلاب اولین انذار را دادند که آقایان مسئول، انسانهای دغدغهمند و مردم، دشمنان ایران اسلامی در حال برنامه ریزی برای نسلهای بعد ما هستند و برای اولینبار تعبیر «تهاجم فرهنگی» را در ادبیات سیاسی و فرهنگی کشور به کار بردند.
محمد میرکیانی که آن زمان به خاطر وظیفهی داستانگویی در رادیو، به سمت ادبیات کهن پارسی رفت و با قهرمانها و شخصیتهای آن داستانها ارتباط بیشتری برقرار کرد؛ پس از شنیدن سخنان رهبری به فکر پاسخ به سوالهایی که پیشتر درباره چیستی و چرایی از دید نوجوانان در مواجهه با پدیدهها مطرح شد، برآمد؛ آن هم با تقابل شخصیتهایی مثل تن تن ماجراجوی غربی با شخصیتهایی مثل سندباد ادبیات ما در یک داستان خیالی و آموزنده! تن تنی که نماد یک ناجی غربی بود و در داستان (اولی که توسط یک نویسنده بلژیکی خلق شد) با سفرهای زیادی که به کشورهای دنیا داشت، تصاویر نژادپرستانه و سخیفی از دیگر انسان و دیگر کشورها به نمایش درآورد. جناب میرکیانی نیز با خلق یک داستان افسانهای به استقبال و مقابله با همین تفکری که تنتن و همراهانش داشتند میرود؛ آن هم سفری خیالی به شرق…
از این کتاب به عنوان یک اثر استراتژیک در ادبیات کودک و نوجوان، یاد میکنند که با نگاهی دقیق و نافذ مسئلهی نوظهور زمان خود را سالها پیش از آنکه به وقوع عینی برسد، به عنوان موضوع و هستهی اصلی داستان برمیگزیند. هدف نویسنده از خلق چنین داستانی هم، پرداخت استعاری و غیرمستقیم به مسئلهی «تهاجم فرهنگی» غرب به شرق و حفظ فرهنگ بومی کشور است!
رهبر انقلاب نیز در تقریظ و یادداشتی که در سال 1373 بر این کتاب نوشتند به بکر بودن و مبتکرانه بودن و از زمانهی خود جلو بودنِ این کتاب سخن گفتند و نشر و تبلیغ و هدیهی این کتاب را به همهی بچهها توصیه کردند: «من هم همین قصّه را همیشه تعریف میکردم! حیف که خیلیها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخهی این کتاب را به همهی بچهها بدهم…»
- کتاب ارزشمند تن تن و سندباد را (با تصویرسازیهای جذابش) میتوانید از وبگاه وزین پاتوق کتاب سفارش دهید.
* * *
کتاب «داستان راستان»
کتاب داستانی که شخصیت عظیم و بزرگی چون استاد مرتضی مطهری با آن دریای علم و آگاهیاش از دین، جامعه و تاریخ نگاشته است. کسی که رهبر انقلاب میگوید «یکى از عناصرى که بنیه اصلى فکر اسلامى من را پایهگذارى کرده، سخنرانىهاى آقاى مطهرى است»(8) حالا داستانهایی از اسلام برایمان میگوید. کسی که رهبر انقلاب درباره آثارش تأکید داشتند و هنوز هم دارند که این کتب باید به چرخهی علمی و آموزشی کشور -چه در مدارس و چه در دانشگاهها- اضافه شوند.
کتابی که داستانهای معصومین(ع)، داستانهای قرآنی و اخلاقی و داستانهایی از شخصیتهای بزرگ دینی را به زبان شیوا برای کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان در دو جلد ارائه میدهد! این کتاب را شاید بتوان با کتاب تذکرةالاولیای عطار مقایسه کرد که احوال و شرایط زندگی بزرگانی را در آن میخوانیم اما قطعاً کتاب داستان راستان، داستانی است که جامع و کاربردیتر است و در هر جلد با 75 داستان و قصه از پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت(ع)، بزرگان دینی و شخصیتهای اسلامی با نثری روان، به داستانهای واقعی و متناسب با نوجوانان میپردازد. استاد در این کتاب به صورت کاملا هوشمندانه و با استفاده از داستان های بسیار ساده یک دور اصول دین را آموزش می دهند بدون اینکه خواننده را با کلمات و عبارات پیچیده سردرگم کنند.
داستانها بدون دخل و تصرف در منابع روایی و تاریخی، بر اساس واقعیت و به شکل کاربردی از نظر اخلاقی و اسلامی و همچنین پیرامون شخصیتهای بزرگ دین، در دو جلد و به زبان روان، شیوا و ساده نوشته شدهاند. کتابی که نتیجهگیری مستقیم ندارد، کتابی که هم زحمت فکر کردن را از دوش خواننده برمیدارد و هم او را وادار به تفکر میکند و قوهی فکری او را برمیانگیزد. اکثر داستانهای این کتاب از کتب حدیثی گرفته شده و قهرمان داستان هم یکی از پیشوایان بزرگ دین است، ولی البته منحصر به این گونه داستانها نیست بلکه از کتب رجال و تاریخی هم استفاده شده و داستانهایی از علما و سایر شخصیتها آورده شده که سودمند و آموزنده است.(9)
رهبر انقلاب نیز درباره این کتاب نقل کوتاهی دارند که به پیشتازی شهید مطهری و نبوغ و ابتکار ایشان اشاره دارند: «واقعا داستان راستان یک کتاب داستان است، شاید کسى در حد شهید مطهرى اصلاً به یادش نیاید که مىشود اینجور کتابى هم نوشت. لکن آدم نگاه مىکند مىبیند واقعاً این کتاب یک خلأاى بود، ما نداشتیم. البته بعد از کتاب داستان راستان کتابهاى متعددى بر آن روال نوشتند. خیلى خب، خصوصیت این بزرگوار که هم یکى این بود که راه مىگشود، شروع مىکرد. شروعکننده بود. اگر نمىنوشت معلوم نبود که این کتابهایى که بعد از ایشان نوشته شده اینها نوشته مىشد و این راه باز مىشد.»(10)
- (دو جلد در یک مجلد) کتاب ارزشمند داستان راستان را میتوانید از وبگاه وزین پاتوق کتاب سفارش دهید.
پانوشت:
* خواهش میکنم برای یکبار هم که شده درباره این کتابها و درونمایههایش جستجو کنید! نگاهی بیاندازید! برای راحتی شما برخی موارد و نامها که در متن آورده شده را پینوشت زدم و یا به صفحهای برای توضیح بیشتر لینک دادم!
* یک جلد کتاب تن تن و سندباد، یک جلد کتاب داستان و راستان (دوجلد در یک مجلد)، جلد چهارم کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب و نهایتاً کتاب سازندگی استاد علی صفایی حائری را به تعدادی از دوستان تازه متأهل شده خود برای آنکه فرزندان و نسلی کنجکاو، آگاه و کتابخوان بسازند، هدیه خواهم کرد! شما هم کتاب هدیه دهید!
پینوشت:
1. «حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسألهی کودک و نوجوان را آنچنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال میکنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند.» - بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان - 23/2/1377
2. در این باره مقالات و کتب بسیاری توسط اساتید نوشته شده است اما برای مطالعه اجمالی این یادداشت را ببینید!
3. اشاره به بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان - 23/2/1377
4. بیانات رهبر انقلاب در دیدار نخبگان استان یزد - 15/10/1386
5. بیانات رهبر انقلاب در دیدار با شاعران آئینی - 25/3/1390
6. پیام رهبر معظم انقلاب به کنگره بزرگداشت سعدی - آذز 1363
7. نقلقول بخشی از مصاحبه و گفتگوی آقای محمد میرکیانی نویسنده کتاب تنتن و سندباد
8. مصاحبه رهبر انقلاب با روزنامه اطلاعات پیرامون شهید مطهرى - 8/2/1361
9. براساس مقدمه کتاب داستان راستان به قلم استاد شهید مطهری
10. بیانات رهبر انقلاب در تاریخ 5/2/1366
برگرفته شده از http://saeednevesht.blog.ir