الف - روایات شیعه
با مراجعه و تأمّل در روایات اهل بیتعلیهم السلام استفاده میشود که ایشان انواع عزاداری مشروع از قبیل سینهزنی را اجازه دادهاند. اینک به برخی از این روایات اشاره میکنیم:
1- شیخ طوسی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: «لاشی فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبة، و قد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیّات علی الحسین بن علیعلیهما السلام و علی مثله تلطم الخدود و تشقّ الجیوب؛ چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست، زیرا زنان فاطمی در سوگ حسین بن علیعلیهما السلام گریبان چاک داده و به صورت زدند. و بر مثل حسین باید به صورت زده و گریبان چاک داد.»[1]
2- در زیارت ناحیه مقدسه آمده است: «فلمّا رأین النساء جوادک مخزیّاً … برزن من الخدور ناشرات الشعور، علی الخدود لاطمات و بالعویل ناحیات؛ زنان چون اسب زخم خورده تو را دیدند … از پشت پردهها بیرون آمدند در حالی که موهای خود را پریشان کرده و بر صورت میزدند و با صدای بلند نوحه میکردند.»[2]
3- و نیز در آن زیارت میخوانیم که امام زمانعلیه السلام خطاب به امام حسینعلیه السلام عرض میکند: «و لأندبنّک صباحاً و مساءاً، و لأبکینّ علیک بدل الدموع دماً ؛ من صبح و عصر بر تو ندبه میکنم و به جای اشکها بر تو خون میگریم.»[3]
4- از امام رضاعلیه السلام روایت شده که فرمود: «انّ یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذلّ عزیزنا بأرض کرب و بلا، و اورثنا الکرب و البلاء الی یوم الانقضاء … ؛ همانا روز حسینعلیه السلام پلکهای ما را زخم کرده و اشکان ما را ریزان نموده و عزیز ما را در سرزمین کرب و بلا ذلیل کرده است. و غصه و بلا را تا روز قیامت برای ما به ارث گذارده است.»[4]
5- شیخ مفیدرحمه الله نقل میکند: چون زینب علیهم السلام اشعار برادرش حسینعلیه السلام را شنید که میگوید: «یا دهر افٍّ لک من خلیل … ؛ سیلی به صورت زد و دست برد و گریبان چاک داد و بیهوش شد.»[5]
6- سید بن طاووس نقل کرده: «چون اسیران در بازگشتشان به مدینه به کربلا رسیدند، جابر بن عبداللَّه انصاری را همراه جماعتی از بنی هاشم و مردانی از آل رسول مشاهده کردند که برای زیارت قبر حسینعلیه السلام آمدهاند. همگی در یک وقت به هم رسیدند و شروع به گریه و حزن کرده و بر خود میزدند و چنان عزاداری به پا کردند که جگرها را میسوزاند. زنان آن سرزمین نیز با آنان همنوا شده و چند روز عزاداری بر پا کردند.[6]
7- ابن قولویه نقل کرده که حورالعین در اعلی علیین بر حسین به سینه و صورت زدند.[7]
8- کلینی به سند خود از جابر نقل میکند که به امام باقرعلیه السلام عرض کرد: جزع چیست؟ حضرت فرمود: «اشدّ الجزع الصراخ بالویل و العویل و لطم الوجه و الصدر … ؛ شدیدترین جزع، فریاد و وا ویلا و صیحه و زدن به صورت و سینه است»[8]
ب - روایات اهل سنت
اهل سنّت نیز روایاتی را نقل کردهاند که دلالت بر رجحان سینهزنی در سوگ اولیای الهی خصوصاً سالار شهیدان امام حسینعلیه السلام دارد. اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1- ابن کثیر نقل کرده که چون اسیران را بر امام حسینعلیه السلام و اصحابش مرور دادند زنان شیون کشیده، به صورت خود زدند، و زینب صدا بلند کرد: «یا محمّداه … » [9]این در حالی است که هرگز امام سجادعلیه السلام که همراهشان بود به عمل آنان اعتراض نکرد.
2- زمانی که امام حسینعلیه السلام در کربلا چنین رجز خواند:
یا دهر افّ لک من خلیل کم لک فی الاشراق و الاصیل
صدا به گوش زینبعلیها السلام رسید. در این هنگام پیراهن خود را چاک داده، بر صورت خود زد و از خیمه بیرون آمد و فریاد برآورد: واثکلاه، واحزناه.[10]
3- از جمله ادله عدم حرمت بر سینه و صورت زدن در سوگ انبیا و اوصیا و فرزندان انبیا، خصوصاً کسانی که بر روی زمین هیچ کس مثل آنان نبوده است، روایتی است که احمد و دیگران به سند صحیح از عایشه نقل کردهاند که گفت: « … رسول خداصلی الله علیه وآله قبض روح شد ،در این هنگام من با زنان برخواسته و به خود زده و من به صورت خود میزدم … ».[11]
محمّد سلیم اسد درباره سند این حدیث میگوید: «این سند صحیح است».[12]
4- مجرد زدن انسان به خودش در مصیبتی که به او وارد شده، دلیلی بر حرمت آن نیست؛ زیرا احمد بن حنبل به سند خود از ابو هریره نقل کرده که شخصی اعرابی نزد رسول خداصلی الله علیه وآله آمد و شروع به زدن به صورت خود کرد و موی خود را میکند و میگفت: من خودم را هلاک شده میبینم. رسول خداصلی الله علیه وآله به او فرمود: چه چیز تو را هلاک نموده است؟! او گفت من در ماه رمضان با همسر خود جماع کردم! حضرت به او فرمود: آیا میتوانی یک بنده آزاد کنی؟.[13]
در این حدیث مشاهده میکنیم که پیامبرصلی الله علیه وآله بر این کار او اعتراض نکرد و او را از زدن به صورت و کندن مو نهی ننمود.
5- ابن عباس قضیه طلاق پیامبرصلی الله علیه وآله و همسران خود را نقل میکند که در آن آمده است: عمر گفت: من بر حفصه وارد شدم در حالی که ایستاده بود و به خود میزد، و همچنین همسران پیامبر نیز ایستاده و به خود میزدند. من به حفصه گفتم: آیا رسول خداصلی الله علیه وآله تو را طلاق داده است؟ … [14]
6- جرجی زیدان میگوید: «شکی نیست که ابن زیاد با کشتن حسینعلیه السلام جرم بزرگی را مرتکب شد که فجیعتر از آن در تاریخ عالم واقع نشده است. و لذا باکی نیست بر شیعه که به جهت کشته شدن حسینعلیه السلام اظهار ظلم کرده، بر او در هر سال بگرید، و گریبان چاک دهد، و با اظهار تأسّف بر او به سینههای خود زند؛ زیرا او مظلومانه کشته شد».[15]
بررسی ادله مخالفین
مخالفین سینهزنی به ادلهای چند از روایات فریقین تمسّک کردهاند:
الف - روایات عامه
بخاری به سند خود از عبداللَّه نقل کرده که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «لیس منّا من لطم الخدود و شقّ الجیوب و دعا بدعوی الجاهلیة؛ از ما نیست کسی که به صورت سیلی زده، یقهها چاک دهد و مدّعی دعوای جاهلیّت باشد.»[16]
برخی به این حدیث تمسّک کرده و از سینهزنی و نوحهسرایی در سوگ اولیای الهی خصوصاً سالار شهیدان اباعبداللَّه الحسینعلیه السلام منع کردهاند.
پاسخ
این حدیث ناظر به موردی است که کسی این افعال را به عنوان اعتراض به قضای الهی در مقابل مرگ عزیزش انجام دهد. و این نکتهای است که بسیاری از شارحان صحیح بخاری؛ از قبیل: عسقلانی، ملا علی قاری، کرمانی، قسطلانی به آن اشاره کردهاند.[17]
کرمانی مینویسد: «اگر کسی بگوید: گریبان چاک کردن و به صورت زدن باعث نمیشود که فاعل این دو کار از این امت خارج گردد، پس این نفی چه معنایی دارد؟ در جواب میگوییم: این به جهت شدت و تغلیظ است، مگر آن که ادعای مطالب جاهلیت را به گونهای تفسیر کنیم که موجب کفر شود، مانند تحلیل حرام یا عدم تسلیم در برابر قضای الهی، که در این صورت نفی حقیقی است».[18]
مناوی در ذیل این حدیث مینویسد: «این تعبیر دلالت بر عدم رضایت دارد، و سبب آن چیزی است که این اعمال متضمن آن است که از آن جمله راضی نبودن به قضای الهی است».[19]
نتیجه این که: این حدیث هرگز ناظر بر سینهزنی در روز عاشورا و در عزای امام حسینعلیه السلام و دیگر اولیای الهی نیست، عملی که به جهت تعظیم دین و شعائر آن و اظهار محبت نسبت به اهل بیت پیامبرعلیهم السلام انجام میگیرد.
ب - روایات اهل بیتعلیهم السلام
در منابع شیعی روایاتی وجود دارد که به ظاهر از نوحهسرایی و سینهزنی نهی کرده است؛
1- جابر بن عبداللَّه انصاری میگوید: از امام باقرعلیه السلام درباره جزع سؤال کردم؟ حضرت فرمود: «اشدّ الجزع الصراخ بالویل و لطم الوجه و الصدر و جزّ الشعر من النواصی و من اقام النواحه فقد ترک الصبر و اخذ فی غیر طریقة ؛ شدیدترین مرتبه جزع عبارت است از فریاد همراه وای گفتن، زدن به صورت و سینه و کندن مو از جلوی سر، و هر کس نوحهگری بر پا کند به طور حتم صبر را رها کرده و در راه غیر صبر قرار گرفته است»[20]
2- از امام صادقعلیه السلام نقل شده که فرمود: «نهی رسول اللَّه صلی الله علیه وآله عن الرنة عند المصیبة و نهی عن النیاحة و الاستماع الیها ؛ رسول خداصلی الله علیه وآله از فریاد برآوردن هنگام مصیبت نهی کرده است. و نیز از نوحهسرایی و گوش دادن به آن نیز نهی نموده است.»[21]
3- عمرو بن ابی مقدام میگوید: از امام باقرعلیه السلام شنیدم که درباره آیه ( وَ لایَعْصینَکَ فی مَعْرُوفٍ ) [22] فرمود: رسول خداصلی الله علیه وآله به دخترش فاطمهعلیها السلام فرمود: «اذا أنا متّ فلاتخمشی علیّ وجهاً و لاتُرخی علیّ شعراً و لاتنادی بالویل و لاتقیمنّ علیّ نائحة؛ هر گاه من از دنیا رفتم صورت خود را خراش مده، و موی خود را پریشان مساز و برای من نوحهگری نکن.»[23]
پاسخ
اولاً: این دسته از روایات اصل برپایی مجالس عزا را نهی نمیکند، بلکه از هر عملی که با قضا و قدر الهی منافات داشته باشد جلوگیری کرده است؛ زیرا برخی در فراغ از دست رفته خود شکوه و اعتراض نموده، مقدّرات الهی را زیر سؤال میبرند، ولی اگر در نوحه سرایی و مرثیه خوانی برای میّت تنها ذکر فضایل و خوبیهای او گفته شود اشکالی ندارد.
ثانیاً: روایات ناحیه مربوط به موردی است که بر نوحهگری و مرثیهخوانی اثری عقلایی مترتب نگردد، در حالی که عزاداری برای اولیای الهی دارای آثاری عقلایی است. و نیز به اثبات رساندیم که میتوانیم آن را داخل در ادله عام کنیم. خصوصاً آن که ثابت شد که سیره رسول خداصلی الله علیه وآله و اهل بیت عصمت و طهارت و صحابه و تابعین و مسلمانان در طول تاریخ بر برپایی مراسم عزا و مرثیهخوانی و نوحهگری در سوگ اولیای الهی، خصوصاً امام حسینعلیه السلام بوده است.
ثالثاً: در برخی از روایات تصریح به جواز بلکه رجحان نوحهگری و جزع در سوگ امام حسینعلیه السلام شده است:
1- در روایتی از امام صادقعلیه السلام نقل است که فرمود: «کلّ الجزع و البکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسینعلیه السلام ؛ هر جزع و گریهای مکروه است به جز جزع و گریه بر امام حسینعلیه السلام.»[24]
2- امام رضاعلیه السلام به پسر شبیب فرمود: « … انّ یوم الحسینعلیه السلام اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذلّ عزیزنا بأرض کرب و بلا و اورثنا الکرب و البلاء الی یوم الانقضاء … ؛ روز حسینعلیه السلام پلکهای ما را زخم کرده و اشکهای ما را جاری ساخته و عزیز ما را در زمین کرب و بلا ذلیل کرده است. و تا روز انقضاء [دنیا] غصه و بلا را برای ما به ارث گذارده است.»[25]
3- امام صادقعلیه السلام به عبداللَّه بن حماد فرمود: «به من خبر رسیده که گروههایی از اطراف کوفه و نقاط دیگر و نیز گروهی از خانمها در نیمه شعبان، کنار تربت پاک حسین بن علیعلیه السلام اجتماع نموده، بر حسینعلیه السلام نوحهسرایی کرده و قرآن تلاوت میکنند و گروهی به نقل تاریخ و برخی دیگر به مرثیهسرایی میپردازند.
حماد عرض کرد: من خود شاهد چنین مراسمی بودهام. امام فرمود: خدا را سپاس که برخی از مردم را علاقهمند ما قرار داده تا به مدح و ستایش ما پرداخته و برای ما سوگواری کنند، دشمنان ما را مورد سرزنش قرار داده، کارهای زشت و ناپسند آنان را آشکار نمایند».[26]
4- ابن قولویه از مسمع کردین روایت کرده که امام صادقعلیه السلام به من فرمود: « … آیا مصایب کربلا را به یاد میآوری؟» عرض کردم: آری. فرمود: « … آیا جزع و اظهار ناراحتی میکنی؟» گفتم: آری، سوگند به خدا! که گریه میکنم. حضرت فرمود: «خدا گریه ات را بپذیرد. آگاه باش! که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی و جزع میکنند. تو از کسانی هستی که در خوشحالی ما خوشحال و در اندوه و حزن ما اندوهناکند .»[27]
برگرفته از کتاب واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات
[1] - تهذیب الاحکام، ج 8، ص 325
[2] - کامل الزیارات، ص 260و261
[3] - همان
[4] - بحارالانوار، ج 44، ص 284
[5] - الارشاد، شیخ مفیدرحمه الله، ص 232
[6] - لهوف، ص 112و113؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 146
[7] - کامل الزیارات، ص 80؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 201
[8] - وسائل الشیعه، ج 2، ص 915
[9] - البدایة والنهایة، ج 8، ص 210؛ مقتل الحسینعلیه السلام، خوارزمی، ج 2، ص 39
[10] - تاریخ طبری، ج 4، ص 319؛ کامل ابن اثیر، ج 4، ص 59؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 94
[11] - مسند احمد، ج 6، ص 274
[12] - حاشیه مسند ابی یعلی، ج 5، ص 63
[13] - مسند احمد، ج 2، ص 516
[14] - کنز العمّال، ج 2، ص 534
[15] - تاریخ النیاحة، ج 2، ص 30، به نقل از جرجی زیدان
[16] - صحیح بخاری، ح 1220
[17] - فتح الباری، ج 3، ص 195؛ شرح الکرمانی علی البخاری، ج 7، ص 88؛ ارشاد الساری، ج 2، ص 406؛ عمدةالقاری، ج 8، ص 87.
[18] - شرح کرمانی بر بخاری، ج 7، ص 88
[19] - فیض القدیر، ج 5، ص 493
[20] - وسائل الشیعه، ج 2، ص 915، باب کراهة الصراخ بالویل و العویل
[21] -همان
[22] - سوره ممتحنه، آیه 12
[23] - وسائل الشیعه، ج 2، ص 915
[24] - بحارالأنوار، ج 44، ص 289
[25] - همان، ص 285
[26] - کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 539، باب 108
[27] - بحارالأنوار، ج 44، ص 289
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...